سیاهه های یک پدر

انَا و علی ابَوَا هذِهِ الاُمَّه

حراست از قلب...

فرزندم:

زندگیِ ما انسانها پر است از انتخابها...

انتخاب های ما زندگی و سرنوشت ما را می سازند... 

انتخاب های ما هم دنیای ما را می سازند و هم عقبای ما را...

انتخاب هایت را دریاب...

 

بی شک خودت روزی به تعقل و تجربه خواهی یافت که چقدر وجود انتخاب ها در زندگی ما پر رنگ هستند...

شاید آن روز سوالی که برایت ایجاد شود این باشد: که چگونه بهترین انتخابها را داشته باشم؟...

چگونه در انتخاب هایم از خاسرین نباشم؟...

 

بی شک روزی خواهی فهمید اینکه حتی به تو آبی تعارف میکنند و تو میتوانی آن آب را بنوشی یا ننوشی... حتی پذیرش یا عدم پذیرش این آب هم یک انتخاب تاثیر گذار در زندگی ات است... 

 

میدانم که اهمیت انتخاب در زندگی را روزی خواهی فهمید...

و میدانم فراوانی مسئله انتخاب را در طول هر روزت در خواهی یافت...

 

میخواهم کمی صحبتم را بسط بدهم...

گاهی انسانی که به عقلی شایسته نرسیده ممکن است بگوید "بعضی" انتخاب ها خیلی مهم هستند و باید روی آنها حساس شد تا درست ترین انتخاب را داشته باشیم... مثلا انتخاب همسر خیلی مهم است... مثلا انتخاب شغل خیلی مهم است... مثلا انتخاب رشته خیلی مهم است...

 

اما وقتی انسان به یک عقل شایسته میرسد در می یابد مثلا انتخاب اینکه الان بروم کمی استراحت کنم یا در شستن ظرفها به همسرم کمک کنم هم به اندازه انتخاب همسر اهمیت دارد...

وقتی انسان به عقل شایسته میرسد در می یابد که مثلا اینکه در مقابل جور کسی تحمل کنم یا زبان اعتراض بگشایم هم به اندازه انتخاب شغل اهمیت دارد...

 

ان شا الله روزی به اهمیت انتخاب پی خواهی برد... یقینا آن روز برایت سوال خواهد شد:

چگونه بهترین انتخاب ها و سریع ترین انتخاب ها را داشته باشم؟...

برای اینکه بدانی معطلی در انتخابها، خودش مایه خسران است فرضی را برایت تصویر کنم:

 

فرض کن مسئله ای مثل انتخاب همسر که انسان برایش وقت میگذارد تا بهترین انتخاب را داشته باشد... هر روز در زندگی ات اتفاق می افتاد...

یعنی هر روز می بایست یک انتخاب سرنوشت ساز میداشتی!!...

 

آیا فرصت داشتی برای هر انتخابی یک ماه فکر و تحقیق کنی؟!!!

یقینا هیچ کس هر روز با مسئله انتخاب همسر مواجه نمیشود... اما هر روز با انتخاب هایی روبرو میشود که به اندازه انتخاب همسر در شکل دادن سرنوشت آن انسان موثر است...

ان شا الله روزی به این درک خواهی رسید...

 

شاید آن روز برایت سوال باشد که: چگونه بهترین و سریع ترین انتخاب ها را داشته باشم؟...

 

فرزندم:

میدانی وقتی خدا این همه انتخاب در طول یک روز ما قرار داده بنا را بر این نگذاشته است که برای هر انتخابی روزها و ماهها فکر و تحقیق کنیم؟

اصلا میخواهم از زاویه ای دیگر برایت این مسئله را باز کنم...

میدانی چرا برای انتخابی مثل ازدواج ممکن است ماهها تحقیق و تفکر کنیم؟

من فکر میکنم به این علت، این همه وقت میگذاریم تا انتخابی داشته باشیم که به دلمان بنشیند...

تا انتخابی داشته باشیم که دلمان در آن انتخاب "قرار" بگیرد...

 

حال این سوال را از تو بپرسم:

آیا خداوند راه نزدیکتری برایمان نگذاشته اند تا زودتر به رای دلمان پی ببریم؟!!!

و آیا برای هر انتخاب مهمی، همین قدر فرصت داریم؟!!!

و آیا با عدل حق متعال سازگار است که انتخابی سرنوشت ساز پیش روی ما قرار بدهد و فرصت تصمیم گیری اش فقط چند ثانیه باشد و توان رسیدن به انتخاب صحیح را در چند ثانیه برای ما ایجاد نکرده باشد؟

 

چگونه در زندگی به انتخابی سریع و سالم و صالح برسیم؟



 

فرزندم، حق متعال قلب را برای همین آفریده است... خداوند بنایش به الهام کردن است...

اما در راه الهامات الهی خطراتی هم نهفته است...

ممکن است در این مسیر شیطان هم تصرف کند... و الهامی زلال را شطن زده و گل آلود تحویل تو بدهد...

 

علت اینکه انسانها در انتخاب ها دچار وساوس زیادی میشوند همین است: 

حضور شیطان در راه الهامات قلبی...

 

اگر بگویم همه زندگی انسان حراست از حریم قلب در برابر ظلمات است اغراق نکردم...

نگهبان قلبت باش...

قلب محل الهامات الهی است...

اگر قلب را از آلودگی های شیطانی و وهمانی تطهییر نکنیم، معلوم نیست لشگر فکر و اندیشه بتواند این آلودگی را پالایش و تطهییر کند...

فرزندم:

معلوم نیست بتوانیم قلب آلوده را با لشگر اندیشه و تفکر به رای درست برسانیم...

اندیشه وقتی برکت میدهد که بر مرکب قلب سلیم و استوار بنشیند...

والا قلبی که تیره شده باشد و بخواهیم با تدابیر فکرت به دادش برسیم، بسیار شبیه است به رودخانه ای جاری در سرازیری که بخواهیم با چند بیل خاک، راهش را مسدود کنیم... 



دلت را دریاب...

از قلبت حراست کن که محل الهامات الهی است...

خداوند با قلبت سخن میگوید... و فکرت تنها مترجم آن سخن خواهد بود...

محلی که خداوند در آنجا با تو تکلم میکند را پاک نگه دار...

شاید...

شاید...

شاید زندگی چیزی جز حراست از قلب نباشد...

در قیامت خواهیم دید که برای تمام انتخاب هایمان خداوند به قلب مان الهام کرده بودند...

اما یا نشنیدیم، یا شیطان در آن تصرف کرد...

 

راه حراست از قلب، چیزی جز اخلاص و تقوا نیست...

هر چه در معنای این دو حقیقت که در واقع یک حقیقت بیشتر نیستند تامل کنی ضرر نمی کنی...

 

والعاقبة للمتقین...

مستقل ها ، تابعین بصیری میشوند...

آنقدر خوب دوستان و نزدیکانش را با خط امام و انقلاب آشنا کرده بود و آنها را عاشق اسلام کرده بود که وقتی خودش به "تظاهری طولانی مدت تا لحظه شهادتش"، از خط انقلاب فاصله گرفته بود و سنگ منافقین کور دل را به سینه میزد و امام خمینی و شهید بهشتی و امثال آنان را زیر سوال میبرد ، کسی از دوستانش به تبعیت از او، از انقلاب فاصله نگرفت...

 

چیزی که هنوز برایم هضم نشده این است که چطور میشود کسی در 24 سالگی به این حد از استقلال شخصیتی برسد؟!!!

محمد شبیه هیچ کس نبود...

از شدت استقلالش عاشق امام و انقلاب و اسلام بود...

 

محمد به من یاد داد که فقط انسانهای مستقل ، تابعین خوب و محکم و بصیری برای اهل بیت علیهم السلام میشوند...

باید بروم...

ببینم این حجم از استقلال و استحکام شخصیتی از کجا نشات میگیرد...



اقناع فکرها خوب است...

اما بدانید فکرها همواره در معرض شیطان هستند...

دلها را دریابید...

راه دلها را جز صاحب دلها کسی نمیداند...

به سوی هو برویم...



اگر میخواهی دل خودت تکانی بخورد به سوی او برو

اگر میخواهی دل همسرت را تکان بدهی ، به سوی او برو

اگر میخواهی دل خانواده و اقوامت را تکان بدهی ، او

اگر میخواهی دل جامعه ات را تکان بدهی، او...

مبادا فکر کنی به هنرِ زبان و بیان و رفتار و اعمال میتوانی دلی را حرکت بدهی...

 

ز احمد تا احد یک "میم" فرق است

جهانی اندر این یک "میم" غرق است...

Designed By Erfan Powered by Bayan