سیاهه های یک پدر

انَا و علی ابَوَا هذِهِ الاُمَّه

نشانه ی آرامش

فرزندم:
در عصر ما روانشناسی علمی بود که از راه رفتار انسانها پی به روان انسانها می بردند... اصل این کار، کار درستی است... توجه به رفتار انسانها در واقع توجه به نشانه هاست... کاملا توجیه علمی دارد... مولای جان، امیر مومنان میفرمایند : "تکلموا تعرفوا فان المرء مخبوء تحت لسانه = سخن بگویید تا شناخته شوید که آدمی زیر زبانش پنهان است" این یعنی رفتار و کردار . گفتار انسانها ، به لحاظ روان شناسی یک موضوع کاملا علمی است که میتواند روان و ماهیت جان هر انسانی را نمایان کند...
کاری به انسانهای دیگر ندارم اما تو از این نشانه ها برای شناخت خودت بهره ببر... گاهی ممکن است خودت هم در شناخت خودت ذچار خطا شوی... حتی ممکن است خودت ، خودت را فریب بدهی... و تصویری که از خودت در ذهنت ساختی یک تصویر کاذب باشد و خودت هم آگاه به کاذب بودنش نباشی... 
اینجا اگر نشانه ها را بشناسی، بسیار به خودت کمک میکنی تا خود واقعی ات را ببینی... نشانه ها همان رفتار انسان هستند و در واقع آینه ی وجودی انسان هستند خودت را در آینه وجودت مشاهده کن... آینه هیچ وقت دروغ نمی گوید...
اصلا اینکه حق متعال در قرآن تاکید کردند در "آیات" تفکر کنید و توجه کنید... اینکه فرمودند در آیات نظاره کنید... در واقع فرمودن: مرا در آینه ها مشاهده کنید...
این خیلی عاشقانه هست... در واقع میفرمایند: چرا نگاهم نمیکنید!؟

اینها مقدمه بود تا یکی از نشانه ها را برایت بگویم... انسان سالم و متعادل انسانی است که آرام باشد... آرامش یا طمانینه قلبی از ویژگی های انسان صالح است... اما شیطان برای این آرامش هم بدلهایی ساخته تا ما به سادگی نفهمیم که نا آرام هستیم... مثلا بی تفاوتی بدلی است که شیطان در ازای " آرامش" ساخته... یا بی خیالی... یا بی دغدغه گی برای حق... اینها همه بدل های شیطان هستند در ازای "آرامش و اطمینان قلب"
چگونه متوجه شویم آرام هستیم؟... و میدانی که تا آرام نباشیم رشد معنوی خاصی نخواهیم کرد... یکی از نشانه های آرامش در انسان، داشتن نیت در تمام اعمال است... اگر دیدی میتوانی در بسیاری از کارهای روزانه ات بدون اینکه نیتی داشته باشی آن کار را انجام بدهی بدان آرامش نداری...
مثلا سرکارت میروی... بدون اینکه نیت داشته باشی... یا "چون همه میروند من هم باید بروم" دلیلت باشد... یا "چاره ای ندارم... اگر نروم، ندارم که بخورم" دلیلت باشد... یا گاهی آنقدر نیازت تو را به این سو و آن سو میکشاند که اصلا به نیت اعمالت فکر نمی کنی... فقط تابع نیازهایت شدی و اوست که اداره ات میکند...
خلاصه در خودت کمی که تامل کنی... هر اندازه نیت ها و قصدهایت در تک تک اعمالت برایت مشخص شد و رنگ خدایی داشت بدان درون آرامی داری...
چون جز انسانهای آرام نمی توانند در تک تک اعمالشان خدا را جستجو کنند...
ان شا الله خدا به قلب همه ما طمائنینه و آرامش بدهد... قلبهای آرام ، آینه خداوند هستند...



بعدا نوشت:
علت اینکه میگویم نیت الهی داشتن در تمام اعمال نشانه آرامش است دلیل علمی دارد، نیت الهی در اعمال، "سعی" عقل است سعی عقل نشان از آزاد شدن عقل از زیر آوار وهم و خیال است عقل بذات بی قرار است تا به مبداء خود برسد، عقل ذاتا رو به سوی حق متعال دارد، عقل بیقرار است تا به سرشت خود که عشق است برسد... و "سعیِ عقل" نشانه بیقراری عقل است، و سعی عقل وقتی آشکار میشود که قوای مادون عقل "وهم و خیال و حواس ظاهری" تحت ولایت عقل بیارمند و به تعادلی رسیده باشند...

و چه خوش است بی قراری عقل... تا خود را به دام عشق نیندازد نمی آرمد... و ما چه میدانیم عشق، چه نوع ادراکیست!!!!...
خدایا عاقلمان کن تا عاشق شویم...
Designed By Erfan Powered by Bayan