سیاهه های یک پدر

انَا و علی ابَوَا هذِهِ الاُمَّه

ضعف جبهه انقلاب

خب حالا که انتخابات تموم شده و فراق بیشتری دارم بذارید در تکمله مطلب قبل چند تایی از حرف دلم رو بگم:

داشتم توی وبلاگ مرتضی و عمو حسن و چند تا وبلاگ دیگه نظرات و مطالب کسانی رو میخوندم که حرفشون این بود باید به افراد کارآمد رای داد و لیستی رای دادن پسندیده نیست و...

خیلی هاشون هم استدلالهاشون حرف دل من بود... احسنت و دمتون گرم...

اما هیچ کسی رو ندیدم به اصل اشاره کنه...

اصل چیه؟

 

چرا جبهه انقلاب و چهره های انقلابی یه تشکیلات قوی ندارن؟!!!!

که امروز مجبور باشن برن زیر بیرق پایداری و اصوالگرا...

که حالا یه سری ها فریاد بزنن که ما برخی اعضای لیست رو قبول نداریم؟!!!

چرا؟!!!

جبهه پایداری نقاط قوت خوبی داره... منکر محاسنش نیستم... اما تعارف رو بذارم کنار این جبهه یک جبهه تراز انقلابی نیست...

نیست...

خوبه ولی تراز نیست... وقتی تراز نیست نتیجه میشه این همه اختلاف در بین انقلابی ها...

تعارف که نداریم...

چرا چهره های انقلابی یک تشکیلات قوی ندارن؟!!!

دیگه نگید مردم باید در مدت زمان شش هفت روز توی تهران بین چند صد نماینده تحقیق کنن و به 30 نفر اصلح برسن...

باشه... ممکنه چند نفر همچین کاری بکنن...

اما همه تهران رو ببینید...

بنا نیست قضیه اینقدر سخت باشه... تشکیلات برای همچین مواقعی هست... تشکیلات وقتی مقبولیت داشته باشه افرادی رو معرفی میکنه وقتی هم افرادش کارآمد نباشن باید پاسخ گو باشه... خیلی هم دینیه... اتفاقا نبودش یه مقداری مشکوکه...

چرا جبهه انقلاب تشکیلات نداره؟!!! چرا اتحاد ندارن؟

میخواید از بین کسانی که اغلب شما انقلابی میدونیدشون 5 نفر نام ببرم که موافق لیستی رای دادن بودن... 5 نفر هم نام ببرم که مخالف لیستی رای دادن بودن؟!!!

این همه اختلاف برای چیه؟!!!

آیا تشکیلات داشتن اهمین نداره؟

رهبری چی فرمودن؟

ایشون پای صندوق رای دو نکته فرمودن که بسیار جای تامل داره...

1 فرمودن به اشخاصی که بهش رسیدید رای بدید (اصلح)

2_ به سی نفر رای بدید که موجب میشه مجلسی قوی داشته باشیم...

سوال:

من اگر به 25 نفر رای بدم مجلسی قوی روی کار نمیاد؟!!!

ربط 30 نفر با مجلس قوی با اشخاصی که بهش رسیدید چیه؟

من برداشتم رو بگم؟

چرا تاکید به 30 نفر کردن؟

معناش این بود که حواستون به رقابت ها و مهندسی های طبیعی هم باشه!!!!

به صرف اینکه دو نفر رو اصلح تشخیص دادید حجت رو برخودتون تموم نکنید...

ببینید با توجه به مهندسی های طبیعی آیا اون اصلح میتونه وارد مجلس بشه یا نه؟...

بناست مجلس قوی داشته باشید نه صرفا به اشخاص قوی رای داده باشید...

معناش اینه که کمی هم فضای رقابت رو مدنظر داشته باشید...

واقعیات کف میدون رو هم ببینید...



این وقت شب پر حرفی نکنم:

تا انقلابی ها یه تشکیلات قوی نداشته باشن (حداقل توی تهران) حال روز جبهه انقلاب همینقدر خرابه...

(یه خبر خوب): فریدون عباسی از کازرون نماینده مجلس یازدهم شد... آدم خوبیه... دوستش دارم :)

اگر دلمون برای انقلاب میسوزه باید به فکر یک تشکیلات انقلابی باشیم...

یک تشکیلاتی که بدنه مردمی اش محسوس باشه...

احزاب و تشکیلاتی مثل اصولگرا و اصلاح طلب و حتی پایداری، الان دیگه پایه مردمی سابق رو ندارن...

اما هنوز یه تشکیلاتن... سازمان دارن... وجود تشکیلات در مقابل افرادی منفک و غیر متحد، یعنی قدرت...

باید به این شکاف توجه کنیم... نداشتن تشکیلات یه رذیله هست برای جبهه انقلاب...

میدونید نداشتن تشکیلات معناش چیه؟

معناش اینه که هیچ کدوم همدیگه رو قبول نداریم...

این رذیله نیست؟...



لذا همه این نقدهایی که دارید رو برید از خود کاندیداهای انقلابی تون بپرسید که چرا نمی تونید همدیگه رو تحمل کنید؟!!!

اونوقت شماها با هم برید مجلس میتونید با هم کار کنید؟

باور کنیم؟!!!

قسم حضرت عباستون رو باور کنیم یا دم خروس رو؟ (یه ضرب المثله... بزنید تو گوگل احتمالا وجه تسمیه اش میاد)

لذا عزیزانم بحث سر این نیست که چشم بسته رای دادیم یا تحقیق کردیم...

به لیست رای دادیم یا به اصلح...

بحث سر اینه که تشکیلات و حزب، یه قدرته...

یه قدرت مشروع و لازم...

مردم به صورت تک تک بخوان برای رای دادن به یک جمع سی نفره تصمیم بگیرن هرگز بر قدرت احزاب و تشکیلات پیروز نخواهند شد...

ممکن هست یکی دو نفر بیرون از لیست وارد مجلس بشن... اما آیا مشکل شما سر همین یکی دو نفر بود؟!!!

پس به جای اینکه بیایم قدرت تشکیلات رو انکار کنیم و تک تک و بدون اتحاد به مبارزه با جمعی متحد بریم صورت مسئله رو پیدا کنیم...

اگر توصیه به رای لیستی کردم برای این بود که بگم باید به سمت تشکیلات بریم...

تشکیلاتی عمل کردن یعنی یدالله مع الجماعة...

انقلابی ها تشکیلات نداشتن... باید بین بد و بدتر ، بد رو انتخاب میکردن...

اگر دوست ندارید تشکیلاتی غیر مردمی برای شما کاندیدا تعیین کنه راهش اینه که به فکر تشکیلاتی انقلابی باشیم...

نه اینکه هر کدوم جدا، راه بیافتیم به تشخیص های خودمون عمل کنیم...



من توصیه به کورکورانه رای دادن نکردم... روی حرفم فکر کنید...

تا انقلابی ها تشکیلاتی قوی نداشته باشن چاره ای ندارن جز اینکه زیر بیرق این و اون سینه بزنن...

من هیچ کدومتون رو بی بصیرت نمیدونم... با وجود اینکه نظرم به رای لیستی بود اما رفتم زیر توئیت حمید رسایی که یه سری هی بهش میگفتن تو نفوذی هستی و تو وحدت شکن هستی و... قدرت طلبی و...

رفتم و از حمید رسایی دفاع کردم...

به بی بصیرتی باشه من اعتراف میکنم من امام بی بصیرت هام... بس که اشتباه دارم...

مسئله سر اینه که باید بگردیم ببینیم چالش اصلی کجاست...

حلال کنید...

یا علی

اول پاسخ شما رو تو پاراگراف دادم و بعد اومدم اینجا رو خوندم، به نظرم حرف شما منطقیه، الان تو همین مشهد، این جریان ها یک لیست درست می کنن که خب این لیست ضریب نفوذ بالایی به خودی خود نداره اما تشکیلات دارن و متاسفانه از ظرفیت مساجد (جایی که برای مردم مقبولیت داره) برای رای آوری استفاده می کنن، یعنی لیست رو در مساجد توزیع می کنن. خب با این شرایط حتی اگه انقلابیا در مشهد تشکیلات داشته باشن با وجود اقدامی که در بستر مساجد انجام میدن، میشه امید به پیروزی داشت؟ به نظرم میرسه تا ابد مشکل داریم 😂

مگه اینکه انقلابیا با ایجاد تشکیلات، به تدریج مساجد رو از سیطره اینها در بیارن و اجازه ندن که مسجد تبدیل بشه به ستاد تبلیغات انتخاباتی، حتی برای خود نیروهای انقلابی.

شنبه ۳ اسفند ۹۸ , ۰۹:۳۹ دچارِ فیش‌نگار

اگه میخواستی عزیزانت (که توی متن خطاب کردی عزیزان من) ببینن و بخونن استدلالات رو زودتر مینوشتی و توی بحث شرکت میکردی این یک :/ (البته میدونم گرفتاری)

 

 

دو اینکه درباره تشکیلات انقلابی: یا باید همین جریانهای انقلابی فعال که طی این سی چل سال شکل گرفتن این تشکیلات رو تشکیل بدن یا یه یکی از بیرون بیاد تشکیل بده/ مصداق دومی تجربه ی جمنا بود/ مصداق اولی شانا، که به شخصه با دومی موافق ترم. اصلا همین خودش رشد و عقلانیته که جمنا تبدیل شد به شانا (هوم؟)

سلام اخوی

خوبی؟

خوب شد انتخابات شد که ما دوباره شما رو زیارت کنیم :)

 

آقا گفتن به اشخاصی که رسیدین رای بدین. حتما هم به 30 تا رای بدین. یعنی باید بگردین و از این جماعت رنگارنگ 30 نفرو پیدا کنین. یعنی شما وابسته به احزاب نخ نما و لیست هاشون نیستین. 30 نفر پیدا میشه. بگردین.
این کاری که آقا دارن میکنن یعنی لیست ها و حزب ها رو به رسمیت نمیشناسن. یعنی میگن بگردید دنبال اشخاص اصلح که بیان تو مجلس و اونجا گره گشایی کنن. یعنی مقدمه تخریب احزاب ناتوان فعلی و تشکیل احزاب انقلابی جدید.
همه اینایی که داری میگی تو نظر آقا دیده میشه. ولی مقدمه ش اینه که لیستی رای ندیم.
شما یهویی از صفر پریدی روی صد. درحالیکه خودت میدونی چنین چیزی یک شبه و به واسطه یه انتخابات قابل اجرا نیست.
اول باید عظمت لیست ها و احزاب پیش چشم خودشون و مردم شکسته بشه. بعد تشکیلات انقلابی واقعی به مرور ایجاد میشن.
اول "لااله" بعدش "الا الله"...
بپذیر که بچه ها بالغ شدن که دارن لیست ها و احزاب رو تخریب میکنن. لیستی رای ندادن مقدمه همه این حرفاییه که نوشتی. اتفاقا لیستی رای دادن با حرفای اصولیت منافات داره!

الان هم کی انقلابی نیست؟

همه ی اونایی که لیست دادن خودشون رو تشکیلاتی و مصداق جبهه ی انقلاب میدونن!

سلام جناب

پست دیروز و امروزتونو الان خوندم.

خیلی خوشحالم که بازم نوشتین. امیدوارم بیشتر بنویسین. من بشخصه نیاز دارم به نوشته هاتون. اگه بتونین لطف کنین و بیشتر بنویسین ممنون میشم...


درباره مطالبتون:

یه کم ماجراها پیچیده تر از این چیزاییه که شما تصور میکنین. بهتون حق میدم. چون تو جو سیاسی تهران نیستین. اینجور مسائل رو باید یه مدت توش زندگی کنین.
اول خیالتونو راحت کنم. هنوز نتایج نیومده. ولی برنده انتخابات مجلس کاملا از پیش تعیین شده ست. امسال لیست وحدت قالیباف و آقاتهرانی بی کم و کاست رأی میاره. زمانی که مشارکت در حد سی درصد باشه ، هر چی امثال حاج آقای پناهیان بگن همون میشه. چون سربازاشون بخط میشن برای لبیک گفتن به دعوتشون [لبخند]
ولی من بشخصه راضی ام. حدود ده درصدی که امسال از بچه مذهبیا جدا شدن و لیستی ندادن و به دعوت رهبری اصلح رو انتخاب کردن نقطه امید خواهند بود. هیچوقت تعداد بچه ها و سطح فهمشون اینقدر عمیق نشده بود.

درباره پست امروزتونم مطمئن باشین این چیزایی که نوشتین به این سادگی و به این زودی محقق نمیشه. ما با یه سری پایگاه مشخص و قرارگاه (که میخوام صریحا اسمشو نیارم) مواجهیم که حجتشون صحبتای چندتا آخوند و نخبه فرهنگیه و تفاسیری که این اشخاص از نظر ولایت فقیه بهشون میدن. این بچه ها خودشون هیچ تحلیلی ندارن و ذهنهاشون جهت یافته ست. کسایی که اینا رو کنترل و بخط میکنن هم مدینه فاضله انقلابی رو در رویکردهای موجود میبینن.

خیلی حرص نخورین. لیست کامل رای میاره. مجید انصاری هم به مجلس نمیرسه. ما یه امتحان داشتیم که به وظیفه مون عمل کردیم. و من راضی ام. فهم امسال بچه مذهبیا نسبت به دوره قبل خیلی بهتر بود. گرچه بسیار اندک میفهمن و قدرت تحلیل دارن... [لبخند]


* آقای عادلمهربان هم تمام و کمال حرفایی که باید رو زدن. اگه قراره تشکیلات انقلابی ایجاد بشه ، اول باید از جریانات فعلی دلزده بشیم. بچه مذهبیها ، پایگاهای بسیج ، مساجد و غیره باید به این سطح برسن که نجات کشور به دست جریانات موجود امکانپذیر نیست و مملکت نیاز به گفتمان انقلابی جدید داره. فعلا نسل ما در حد بضاعتش مثنی و فرادی قیام کرده. شاید تو نسل بچه هامون این اتفاق بیفته.

 

خیلی التماس دعا دارم ازتون برای دوقلوهام.

درپناه خدا

شنبه ۳ اسفند ۹۸ , ۱۶:۴۸ دچارِ فیش‌نگار

دوستی این کامنتها رو خوند و از من پرسید که چجوریه که از یه شخص حی و حاضر چندین برداشت منطقی میشه که باهم متناقض هستند؟ گفتم منطق خیلی خوبه باید برداشتها رو با منطق بررسی کرد:

من با صاحبان کامنتا ارتباطی و دوستی ندارم و دشمنی هم ندارم🏵

 

دو تا از کامنتا رو من بررسی منطقی کردم و مغالطه ها و پیامدهاش آشکار شد:

 

  • آقا گفتن به اشخاصی که رسیدین رای بدین. (صحیح)
  • حتما هم به 30 تا رای بدین. (صحیح)
  • یعنی باید بگردین و از این جماعت رنگارنگ 30 نفرو پیدا کنین. (از متن صحبت رهبر کشور این درنمیاد)
  • یعنی شما وابسته به احزاب نخ نما و لیست هاشون نیستین. (غلط)
  • این کاری که آقا دارن میکنن یعنی لیست ها و حزب ها رو به رسمیت نمیشناسن. (غلط)
  • یعنی مقدمه تخریب احزاب ناتوان فعلی و تشکیل احزاب انقلابی جدید. (غلط)
  • باید عظمت لیست ها و احزاب شکسته بشه. (پیامد: آنارشی و بی ثبات سازی کشور)
  • بچه ها بالغ شدن که دارن احزاب رو تخریب میکنن. (پیامد: آنارشی و بی ثبات سازی کشور و انحراف اعتقادی یا جهل مرکب)

 

دومی:

  • ولی من بشخصه راضی ام: حدود ده درصدی که امسال از بچه مذهبیا جدا شدن  (خودتون قضاوت کنید)
  • و لیستی رای ندادن (خودتون قضاوت کنید)
  • و به دعوت رهبری!!! اصلح رو انتخاب کردن (از متن صحبت رهبر کشور این درنمیاد)
  • نقطه امید خواهند بود.
  • هیچوقت تعداد بچه ها و سطح فهمشون اینقدر عمیق نشده بود. (پیامد: انحراف اعتقادی یا جهل مرکب)

عامو با این برادرا و خواهرا نیاز به دشمن خارجی یا کنشگران غیر انقلابی نیست🤓🤓

ایجاد تشکیلات انقلابی گفتنش در حرف ساده ست.
خیلی از احزاب و تشکیلات هایی که می شناسیم اهداف و شعارهای انقلابی دارند یا حداقل در ابتدا داشتند ولی در عمل چی کار می کنند؟

اگر وضعیت تشکل و احزابی که وجود دارند رو بررسی نکنیم و ضعف و اشکالات و مشکلات شون رو متوجه نشیم چطور می تونیم مطمئن باشیم که تشکیلاتی که ازش حرف می زنیم به عاقبت قبلی ها دچار نشه؟

سلام  و رحمت خدا بر همه بزرگواران

به نظرم بهترین و متعادل ترین و متواضع ترین قلم و دارای حریمترین بیان رو بین مطالبی که خواندم، صاحب همین وبلاگ داشتند... حداقلش این است که تحلیل شون رو می فرمان و در عین حال نمی گن حرف من صد در صد صحیحه و راحت دیگران را قضاوت نمی کنند. این در منششون هست و نه فقط در کلامشون و قلمشون. نمی خواهم تعریف بی جا بکنم و حب و بغض شخصی هم  ندارم، ولی بنده این قلم و نظر رو بیشتر می پسندم... و البته همه هر چه دارند از خداست و فضل او و الا ما که همه فقر محضیم.  به امید توفیقات روزافزون برای همه بزرگواران و صاحبان قلم.

 

 

 

يكشنبه ۴ اسفند ۹۸ , ۰۸:۰۸ سربازِ روزِ نهم

توی این انتخابات من رای کازرون رو دنبال می کردم

و همین برای خوشحالیم کافی بود

توی شهر اهواز با اینکه برای پیدا کردن اصلح نتیجه ای حاصل نشد-مردم خوب در کدام کنج انزوا هستند نمی دونم- اما بازی لابی گرها رو به هم زدیم. البته مدیون امام جمعه هم هستیم که برای رهایی مردم از تردید وابستگی به کانون ثروت و قدرت رو نفی کرد و نشونه اون رو حجم تبلیغات شهری کاندیدها معرفی کرد همین یک جمله منجر به شکست لیست ایتلاف و لیست اصلاح طلب در انتخابات اهواز شد و افراد مستقل با تفکر نزدیکتر به جبهه انقلاب روی کار اومدن

قبول دارم ۳۰ نفره بودن لیست تهران کار رو سخت می کنه

اما

ما باید بزرگ بشیم برای روزهای سخت و الا در شرایط عادی همه چیز رو به راهه

يكشنبه ۴ اسفند ۹۸ , ۰۸:۰۹ سربازِ روزِ نهم
البته حرفت درباره تشکیلات حرف خوبیه اما اگر روزگاری چنین اتفاقی افتاد باز هم اعتقاد دارم مردم نباید وابسته به اون بشن و باید مستقل فکر کنند تا دریچه ورود حرف های تازه بسته نشه


لازم به ذکره سلام عرض می کنم:)

سلام مجدد

جناب ن. .ا من اومدم خدمتتون که بگم تقریبا پیش بینیهام به هدف خوردن بلطف و منت حضرت حق. درباره اینکه (کمتر از) سی درصد مشارکت داشتیم. اینکه لیست واحد بطور کامل رای میاره. اینکه حدود ده درصد (با توجه به مقایسه آمار مستقلین و لیست) با تحلیل شخصی رأی دادن و بقیه تبعیت کردن از نخبه های فرهنگی و سیاسی تهران و سایر مسائل...

راستش قصد داشتم درباره دیدارهای رهبری و نکاتی که درمورد تشکیلات مطرح شد و یه سری مسائل مطرح شده توی جلسات خصوصی تر باهاتون صحبت کنم ، با این نیت که یه ابعاد جدیدی باز بشه توی ذهنتون و شاید بتونیم با همدیگه درباره ش بیشتر گفتگو کنیم. میخواستم بگم تا جایی که من از صحبتای رهبری برداشت کردم ، آقا اساسا کار حزبی احزاب رو در حال حاضر قبول نداشتن و مطالبه شون چیز دیگه ای بود. و خیلی حرفای دیگه...

با کلی ذوق و شوق اومدم اینجا که با اون کامنت عجیب و غریب درباره خودم و آقای عادلمهربان از طرف کسی که نمیشناسمشون مواجه شدم. عجیبتر اینه که فقط هم کامنت من و آقای دکترو بررسی کردن و با متن شما و بقیه کامنتا کاری نداشتن! برام قابل هضم نیست واقعا! مثل هالیوود از غیب ظاهر شدن گویا...

حقیقتش دارم سعی میکنم انانیت و منیت خودمو کنار بذارم و کامنتشونو بخونم. ولی هر بار برداشتم اینه که خیلی ریجید با ماجرا برخورد کردن. بشدت صفر و یکی نگاه کردن به ماجرا. آدم میترسه بحثی بکنه زیر سایه این مدل نگاهها...

 

و خب ظاهرا خودتون هم حضور ندارین. بنابراین اون بحثهای مربوط به نظرات حضرت آقا بنظرم از هر نظر متنفیه تو این فضا. ولی علاقمندم بتونیم یه جایی مطرحش کنیم اگه صلاح بدونین. چون احساس میکنم دغدغه ایجاد یه نگرش و حزب جدید (به معنای حزب واقعی و نه صرفا سیاسی) رو دارید. میشه کمک گرفت از افکار همدیگه...


اما عجالتا اگه اجازه بدین من همینجا یه توضیحاتی به این بزرگواری که از غیب ظاهر شدن و بی مقدمه یه حرفایی زدن و تشریف بردن ، بدم. از باب اینکه فرصت رشدی برای هر دومون فراهم بشه.

سلام جناب/ سرکار دچارِ فیش نگار


الان که لطف کردین با ذره بین علمی خودتون نوشته ساده منو سنجیدین و در سطر آخر هم طومارمو در هم پیچیدین ، اگه اجازه بدین سعی کنم یه توضیحاتی درباره اپروچتون داشته باشم. شاید به این بهونه یه چیزایی با هم یاد بگیریم (صرفا درباره کامنت خودم بحث میکنم):

بولتهای اول و دومتون:
نمیدونم چطور منطق رو برای محکوم کردن پیش بینی اولیه بکار بردین. البته من منطقم احتمالا به اندازه شما قوی نباشه (؟) ، ولی گمان میکنم در مبانی scientific method این موضوع مطرح میشه که گام initial prediction یا hypothesis ، «الزاما» قابل ارزیابی با منطق نیستند. چون میتونن بی هیچ پشتوانه ای مطرح بشن. این مسئله کاملا طبیعیه و در یک روش علمی هیچ خللی ایجاد نمیکنه. فرضیه ها و پیش بینیهای اولیه در روش علمی قطعا متأثر از پیشفرضها و پساپردازشهای منطقی میشن ؛ ولی خودشون قابل ارزیابی با منطق نیستن. کلیدواژه هایی خدمتتون ارائه کردم. میتونین بیشتر درباره ش تحقیق کنین و ما رو هم از این تحقیقات بهره مند بفرمایین. بهمون بگین آیا همیشه و همه جا یک بررسی منطقی راهگشاست؟ از دانسته های قبلیتونم جواب ندین لطفا و تحقیق کنین درباره ش اگه طالب علم هستین [لبخند].
اون بخش از کامنت من که شما بولتهای اول و دومتون رو ازش استخراج کردین ، دقیقا پیش بینی اولیه و فرضیاتی بود که هیچ پشتوانه ای نداشت. جملات دیگه ای هم هست که ظاهرا بزرگوارانه ازش چشم پوشی کردین و نخواستین ایرادات منطقیشو افشا کنین. مثلا بدون هیچ پشتوانه ای نوشتم مشارکت سی درصد بوده. نوشتم برنده از پیش تعیین شده ست. نوشتم لیست وحدت بی کم و کاست رأی میاره. و مواردی از این دست که اگه دلتون خواست میتونین برای اینا هم بولت بزنین و بررسی منطقی داشته باشین. ولی قبلش ببینین اساسا میشه پیش بینی اولیه رو در مرحله فرضیه بررسی منطقی کرد یا نه [لبخند]

بولت سومتون:
نوشتین «از متن صحبت رهبر کشور این در نمیاد». کدوم متن دقیقا مدنظرتونه که ازش این درنمیاد جناب/سرکار؟ مبنای شما چیه؟ اشاره من مربوط میشه به مجموعه سخنرانیهای یکماه اخیر رهبر انقلاب درباره نحوه انتخاب نماینده مجلس در انتخابات جاری (بطور خاص سخنرانی شانزدهم بهمنماه امسالشون). اینو من توی وب خودم گفته بودم و چون مخاطبم آقای ن. .ا بودن و پستمو قبلش خونده بودن ، توضیح بیشتری ندادم. اما شما از راه رسیدین و با پیشفرضای خودتون ارزیابیش کردین. بنابراین با پیشفرضهای شما ، من از دیدگاه منطقیتون بی منطق شدم. حق با شماست. این هم بسیار عالی.

بولتهای بعدیتونم نیاز به این داره که پیشفرضاتون و تعاریفتونو بدونم. اجازه بدین ازش عبور کنیم. ولی حتما اونا هم از زاویه نگاه شما و در سطح شما درسته. بسیار بسیار عالیه همه چیز. [لبخند]


اما در سطر آخرتون احساس میکنم خیلی کم لطفی فرمودین. دقیقا از اونجایی که با لفظ «عامو...» یهویی درون وجودتونو تخلیه کردین. من نمیدونم چطور میشه از منطق دم زد و اینطور خارق العاده و ناگهانی نتیجه گیری کرد. و نمیدونم اساسا با چه روند علمی میشه اینتروداکشن چید ، همزمان خدا رو در نظر داشت ، و درباره اشخاص حقیقی بصراحت این نتایج دایرکت رو تو یه فضای عمومی چاپ کرد. نمیدونم... نمیدونم... نمیدونم... شما میدونین؟ [لبخند]

بهر حال من بازم بهتون حق میدم. شما از زاویه نگاه خودتون درست میفرمایید. درستِ نسبی ، نه درست مطلق. نسبی به نسبت قد و قواره خودتون ، دانشتون ، سلامت روانتون و تقواتون که من از این نسبتها کاملا بی خبرم [لبخند]


درمجموع شاید بشه الان در این دو راستا بیشتر فکر و تحقیق کنیم:
اول: آیا ارزیابی منطقی همواره و همه جا کاربرد داره؟ آیا همیشه قابل اتکاست؟ آیا دانستن منطق و توانایی تشخیص انواع مغالطه ها ، ابزار کافی برای صحت سنجی همه متونه؟ یا اینها صرفا ابزارن و بشدت وابسته اند به کسی که اونا رو در دست میگیره؟
دوم: وقتی بی خبر از همه جا ، یه متن رو بررسی منطقی کردیم ، ارزیابیمون هرچقدرم که مبتنی بر منطق باشه ، آیا لزوما همه وجوه رو لحاظ کرده؟ یا اینکه این ارزیابی به میزان الفاظ و ابعادی که از اونها بی خبریم ، نقص داره و از جامعیّت به دوره؟
(اگه براتون مقدور بود در انتهای سوال قبلی به خودتون جواب این سوالو هم بدین: آیا ما میتونیم با اتکا به این نوع از ارزیابی ، یه نتیجه گیریِ قاطعِ یک خطی آخر کامنتمون درباره اشخاص حقیقی داشته باشیم؟)

متن کامنت من پر از ایراده و همه ش قابل دفاع نیست. احتمالا کامنت شما هم اگه بررسی بشه بی عیب و نقص نباشه [لبخند]. ولی نکته اینه که من ابتداش ادعای بحث منطقی ، علمی و دقیق نداشتم. من صرفا یه گفتگوی روزمره کردم با نویسنده این وب که از بک گراند من خبر دارن. شما چطور؟ ابتدای کامنتتون چطور شروع شد؟ وسطش؟ و انتهاش؟ [لبخند]

 
به اون دوستی که به شما پناه آوردن و باعث شدن کامنت منو بررسی منطقی کنین و آخرشم شخصیتمو قضاوت بفرمایید ، سلام برسونید و ازشون تشکر کنید. لطفا دعوتشون کنین تشریف بیارن و این کامنت دوم منو هم بخونن.
شاید کمکشون کنه که هم با من و هم (احتمالا) با شما بیشتر آشنا بشن. تصور شخصیم بر اینه که این کمترین حق من و ایشون بر گردن شما باشه. البته اگه واقعا اهل چیزا هستید و براتون مهمه.

سلام کنج دنج جان
خوبی خانوم؟


کامنتتو که خوندم یاد یه موضوعی افتادم. من مدتیه یه سری وویس دارم از استاد طاهرزاده گوش میکنم. ایشون بی محابا درباره شخصیتای سیاسی حرف میزنن و تحلیل میکنن. البته درباره وجوه حقوقی این افراد بحث میکنن و برای من کاملا قابل هضمه.
ولی میخوام بگم که تقریبا این شاخصه هایی که از جناب ن. .ا برشمردی توی استادطاهرزاده دیده نمیشه.

جناب ن. .ا که واقعا تحسین برانگیزن (و بقول شما منظورم محاسنیه که خدا بهشون داده) ، ولی حقیقتش بشخصه شجاعت استاد طاهرزاده رو تحسین میکنم. بین تقوا و شجاعتشون مرز قشنگی وجود داره. یعنی ترس از بی تقوایی و رعایت حریم اشخاص مانع نمیشه که اظهارنظر نکنن. حرفای پیچیده ای که عقلها رو درگیر کنه دارن. حرفای حریم دار هم میزنن. ولی یه جاهایی خیلی دایرکت و صریح حرفشونو به شخص میزنن. من قلبا شیفته وجه سیاسیشون شدم.
یه متن هم از استاد طاهرزاده دیدم چند ماه پیش که ظاهرا پسرشون به رحمت خدا میره و بعدش اون متنو منتشر میکنن. اون که نور علی نور بود.
اگه دوست داشتی درباره مرز شجاعت ، رعایت تقوا و ترس از سوءعاقبت و مسائل این مدلی یه فکری بکن و یه کم برام بنویس. خیلی خیلی مرسی خواهر.


+ ببخشین دیگه جناب ن. .ا. این خانم کنج دنج بی خانمان تشریف دارن. همیشه هم از دست من فرار میکنه. حالا اینجا پیداش کردم بالاخره. انشاالله که بخونه ، جوابمو بده و فرار نکنه از دستم [ناراحتم ازت کنج]

سلام
از اونجایی که بنده هم دسترسی ندارم به خانوم صهبا و یک مطلبی رو میخواستم بهشون بگم حتما :))) خیلی هم خصوصی میشه.
پس لطفا اگه اینجا رو خوندی بیا وبم یک پیامی بزار تا بتونم بهت یک مسئله ای رو بگم.
پووووف کبوتر نامه بر هم نداریم که :|
 
عذرمیخوام جناب ن. ا
 
راستی خیلی هم مراقب بچه هاتون باشیدااا
خودتون هم محل کار رعایت کنید تا شر این ویروس کم بشه از سرمون
با سابقه ای از تدابیر مسئولان داریم باید دعا کنیم زودی هوا گرم بشه

سلام

چرا اینجایید؟!!!

کجای کاراتون هستید؟

پیشرفت کاراتون خوب بوده؟

خوب هستید؟

 

ذوستان عزیز و بزگواران سلام

متاسفانه گرفتاری ای برام پیش اومده و تمرکز و توان لازم برای پاسخگویی به نظرات تون رو ندارم... بحثها خیلی خوبه و مشتاقم در موردشون نکاتی خدمتتون بگم اما این زمان بگذار تا وقت دگر...

چند روزی بود که از شمال و خدمت پدر برگشته بودم کاشان که متاسفانه دوباره پدر راهی بیمارستان شدن و این بار یک مشکل بر مشکلات دیگرمون اضافه شد و متاسفانه ایشون مشکوک به کرونا هم شدن و الان در بیمارستانی در شمال تحت مراقبت هستن... تا نتیجه نهایی آزمایشات مشخص بشه...

امیر عباسمون دیروز واکسن شش ماهگیشون رو زدن و تب و بیقراری دارن و ان شا الله تا فردا خوب میشن و احتمالا فردا دوباره عازم شمال بشم...

نگران نباشید توی شمال خانه ای مجزا دارم و ان شا الله آسیبی به همسر و بچه ها نمیرسه...

این روزها شرمنده همه هستم:

شرمنده پدر، چون کامل در خدمتشون نیستم

شرمنده همسر و فرزند چون مجبورن هی همراه من بین شمال و کاشان سعی بین صفا و مروه کنن و خسته بشن...

شرمنده صاحب کارخانه: چون مثل سابق سر کارم نیستم و طبیعتا اختلالاتی در کار پیش میاد...

شرمنده برادر و خواهر چون بیشتر بار بیماری پدر به دوش اونهاست

شرمنده ولایت: چون حس خسران دنیا و عقبا دارم...

 

در مورد انتخابات هم بنطرم دوستان دیگه نباید بحث لیستی رای دادن و یا ندادن رو ادامه بدن...

چه لیستی رای داده باشیم چه نداده باشیم مهم نیت هاست... امروز باید بنشینیم به چالش ها فکر کنیم...

بعضی از دوستان فرمودن گام اخر تشکلاتی شدن هست... کاش فرصتی بود تا معنای درست تشکیلات رو بحث میکردیم تا متوجه بشیم گام اول تشکیلاتی شدن هست...

جالب بود که دیدم بعد از تعیین شدن نتایج تقریبی انتخابات حمید رسایی اعلام کرد چه راه پیدا بکنم یا نکنم حتما در گام بعدی ام به فکر تشکیل تشکیلات خواهم بود...

البته من از ایشون خیلی گله مندم و معتقدم همین الان هم که به لزوم تشکیلات پی بردن دارن اشتباه میکنن

از برخی از کاندیداهای انقلابی  بیرون لیست گله مندم چون نتونستن برای رای نیاوردنشون به مردم رای دهنده زخم زبان نزنن... و مردم رو ترسو خطاب نکنن...

این عیار یک انقلابی نیست...

اگر به تو رای میدادن شجاع بودن؟

 

فرض هم میگیریم فرمایش شما از ترس مردم درست بوده... شما که قرار بود نماینده همین مردم شوید چرا جامعه شناسی و روانشناسیِ سیاسی تون از مردم اینقدر ضعیف بود که نتونید تحلیل کنید عملکرد مردم چه خواهد بود؟

به نظرم هنوز خیلی هامون درگیر توجیه عملکرد خودمون هستیم (لیستی رای دادن... یا ندادن)

عزیزان تموم شد... مردم انتخابشون اینگونه بود... عده ای از چهره های مطرح سیاسی و انقلابی نظرشون به رای دادن لیستی بود و عده ای هم از مشاهیر همین طیف سیاسیون نظرشون به ترمیم لیست...

بعد یه عده مثل حمید رسایی هنوز دلشون خنک نشده و دائم میگن مردم رو ترسوندن و من رای نیاوردم...

داداش امثال دکتر حسن عباسی و دکتر عزیز سعید جلیلی و سردار سعید قاسمی و دیگران کم وزنه ای بودن؟

فرمایش اینها بر لیستی رای ندادن تاثیر نداشت اما تاکید بسیار کوتاه امثال رائفی پور و پناهیان به لیستی رای دادن مردم رو ترسوند؟!!!

تمومش کن تو رو خدا...

عامدانه توی حملات یه سری جوان خام به شما، از شما دفاع کردم چون دوست داشتم به سهم خودم کمک کنم تا از دایره صلاح و ولایت با حمله تندروان خارج نشید همونطور که بی انصاف ها با حملات ناجوانمردانه شون احمدی نژادها رو دچار سو تدبیر و انحرافاتی کردن...

اما دوستان وبلاگی:

بزرگواران عرض بنده در این مطلب پیدا کردن چالش انقلابی هاست...

نه لیستی رای دادن نشانه محافظه کار بودنه

نه اصلح گزینی رای دادن نشانه شجاعت...

نه کسانی که لیستی رای دادن رو تایید کردن الزاما وابسته به صاحبان قدرت هستن نه کسانی که به عکسش تبلیغ میکردن الزاما اسوه حریت هستن...

و اساسا دامن زدن به این مسائل رو خام اندیشی میدونم...

ان شا الله فرصتی دست بده تا در مورد ماهیت تشکیلاتی عمل کردن و لزومش کمی بحث کنیم و از این حرفهای حاشیه ای خودمون رو خلاص کنیم...

خانم صهبا اگر من نتونستم بنویسم شما در مورد فرمایشات رهبری در مورد تشکیلات توی وبلاگتون بنویسید...

فقط من یه عقیده ای دارم و اون اینکه اگر بتونم دلیل عقلانی فرمایشات رهبری رو متوجه میشم و بدون نام بردن از ایشون، اون حرفها رو با ارائه دلایل عقلانیش مطرح میکنم...

اینطوری طیفی که نسبت به رهبری به خاطر ذهنیت هایی گارد دارن هم روی مطلب فکر میکنن... و اصلش رو تایید میکنن حالا ممکنه بعدا بفهمن اصل این حرفها از رهبری بوده... دیگه اون موقع موضعشون با خودشونه...

ضمن اینکه بنده این توصیه رو از استادم دارم که فرمودن وقتی تحلیلی از نظر و فرمایش بزرگان و علما و صاحبان عصمت ارائه میدی بگو "نظرمن" اینه تا احیانا اگر خطایی در تحلیلت بود دیگران اون خطا رو به پای اون بزرگان ننویسن

 اما در مورد شما معتقدم در تشخیص مصداق از امثال بنده بهتر و قوی تر عمل میکنید... و خودتون صلاح کار رو بهتر میدونید...

از همه دوستان التماس دعا دارم...

سلام صهبا جان. یک بار همان اویال که فرمودید راه ارتباطی بگذارید ایمیل رو گذاشتم براتون عزیزم. 

درباره نارحتی تون هم اگر خبطی از بنده سر زده عذر می خواهم خواهرم.

 

+ عذرخواهم از صاحب وبلاگ. 

سلام. کامنتهای دوستان رو نخوندم ولی فکر میکنم تنها جاییه که میتونم راحت نظر خودم رو بگم. با احترام به تمامی دوستان، به نظر من کسی که فکر میکنه که رهبری گفتن لیستی رای بدید اصلا رهبری و ماهیت مقامی ایشون رو نمیشناسه. ایشون هیچوقت از این حرفها نزدن و نمیزنن. شک نکنید.

لذا تدبیر برای لیستی رای ندادن و یا رای دادن در شهرستان های مختلف متفاوته. در شهرستانها که ماکزیمم پنج نفر نماینده دارند، وقتی اصلح رو میشناسید به لیست اکتفا نکنید. به اصلح رای بدید و برای رای آردن او تلاش کنید. اما در تهران... در تهران به گمانم باید لیستی رای داد. یعنی تدبیر من اینو میگه. چون اتحاد رقیب قبلا ثابت شده است. درست یا غلط به نظرم میاد وقتی رقابتی در راهه که عظیم هم هست نباید حداقل‌ها رو هم به بهانه حداکثرها از دست داد و دو سر باخت شد. دوستانی که خارج از لیست ماندند و زیر حرف خودشون و ادعاهای وحدت خواه خودشون زدن، در آزمون الهی موفق نشدند. کما اینکه همچنان به تخریبهاشون دارن ادامه میدن و کاملا برامون حا افتاد که خیلی هم بهتر که رای نیووردن!

اما مردم، در هر حال مردم باید به تشخیص خودشون عمل کنند. تشخیص من برای تهران، رای به لیسته. برای شهرهای دیگه رای به اصلح. به علت قدرت چانه‌زنی نمایندگان تهران و تعداد زیادشون که از بیشترین تعداد شهرهای دیگه پنج الی شش برابر بیشتره و شوخی نیست.مهمه که تهران رو از دست ندیم. مهم بود...

رقیب تهرانی اتحاد خوبی داره و اگر رای نیوورده به خاطر مشارکت کم بوده...که فرصتی رو برای جریان انقلابی‌تر مهیا کرده..و ما که از میزان مشارکت خبر نداشتیم، باید مدبرانه عمل میکردیم. تدبیر در شکستن رای ها نبود..

رهبری هیچوقت نگفتن لیستی رای بدین. همیشه گفتن مدبرانه رای بدید. و این تدبیر گاهی در رای به لیسته و گاهی در رای به اصلح که باید در نظر گرفت و رشد کرد.

 

متاسفانه مشارکت پایینی داشتیم در انتخابات. و این کام ما رو تلخ کرد و لذت پیروزی در انتخابات رو کاهش داد. اما من امیدوارم نمایندگانی که رای آوردن که از جناح انقلابی‌ها هستند بتونن با تلاش مضاعف اعتماد از دست رفته مردم رو به دست بیارن و کم کم برگردیم به روزهای افتخار.

هرچند عدم اتحاد و کار تشکیلاتی انقلابی‌ها و قحط‌الرجال وحشتناکی که دچارش شدیم یک آسیب بزرگه که امیدوارم هرچه زودتر جوانهای صالح وارد میدان بشن و این خلاءها رو جبران کنند.

جناب ن.ا از صمیم قلب و با صدق نیت برای شما، خانواده محترم و پدر بزرگوارتون آرزوی صحت و سلامت و عاقبت بخیری دارم.

 

سلام

خدا ان‌شاءالله به شما و پدر و خانواده سلامتی کامل بده...

حقیقتا از دل دعا کردم

درباره پست اومدم کامنت بذارم و توضیحاتی درباره انتخاب خودم بدم

ولی کامنت اخیرتون رو که خوندم دیدم موضع‌تون مشخصه و توضیحات من هم راهی به پیشبرد بحث نداره

فقط در همین حد بگم که قبل از انتخابات مایی که به دلایل به نظر خودمون واقع‌بینانه و با در نظر گرفتن نتیجه نمیخواستیم به کل لیست رای بدیم حق و جرات حرف زدن نداشتیم اینقدر که هجمه ها شدید و وحشتناک بود و از سمت دوستان خودمون به بدترین صفتها متصف می‌شدیم، بعد از انتخابات هم که بازم حرفی بزنیم متهم میشیم به عقده‌گشایی و اینکه هنوز دلمون خنک نشده و بی‌اخلاقیم و پیروزی رو به کام ملت تلخ میکنیم

اگه قراره این وسط ما که نظرمون متفاوته دهنمون رو ببندیم اشکال نداره ولی این در بلندمدت برای جبهه انقلاب خیلی بده خیلی

من طرفدار رسایی نیستم و با اینکه لیست رو تغییر دادم به ایشون رای ندادم و تندرو می‌دونمش. اما درباره اینکه مردم رو ترسوندن صد درصد موافقم باهاش چون قبل انتخابات وسط بحثها بودم و می‌دیدم که مدام این استدلال تکراری و اشتباه مطرح میشد که الا و لابد باید به کل لیست رای بدین وگرنه مجید انصاری میره تو مجلس...من قبل انتخابات به دلایلی که جلو چشم هممون هست برام واضح و روشن بود که اصلاحات رای بالا نداره و ماجرا با سال ۹۴ خیلی فرق داره

اما دوستان تمام مقدسات و اسم علمای اخلاق و... آوردن وسط 

هدف هم همون بستن دهان ما بود که الحمدلله محقق شد

 

سلام بزرگوار

حالتون خوبه سلامتی

وضعیت سختی رو فکر کنم داری میگذرونی

خسته نباشی خدا قوت🌹

ان شا الله که پدر هرچه زودتر حالشون بهترشه 

مِن باب انتخابات هم حرف خاصی ندارم

فقط خواستم بگم برای انجام کارهام اومده بودم تهران در کنارش 

رای هم دادم.

لیستی یا غیرلیستی هم دیگه اهمیتی نداره.ایشالا که کار درستی انجام دادم و خدا راضی باشه از نیتم

فقط یه چیزی

قطعا خودتون بهتر از من میدونین،رهبری چندیدن بار توی سخنرانیاشون 

گفتن که من این دوتا حزب سیاسی رو به رسمیت نمیشناسم 

و این برداشت که  بخوان بگن که ما امسال لیستی رای بدیم یا غیر لیستی رای بدیم فکر نمیکنم برداشت درستی باشه

این روزا علاوه بر کتابای استادطاهرزاده میخوام کتاب هایی در مورد امریکا و انتخاباتشون هست بخونم

فکر کنم باید بعضی چیزا رو از اونا یاد بگیریم 

پر حرفی کردم و توضیح واضحات دادم.

به امید دیدار

یاعلی

 

 

سه شنبه ۶ اسفند ۹۸ , ۱۰:۴۵ دچارِ فیش‌نگار

گر چهره بنماید صنم پر شو از او چون آینه

ور زلف بگشاید صنم رو شانه شو رو شانه شو

 

@سرکار خانم صهبا سلام. من رو ببخشید که بدون اجازه ی شما به تحلیل نظرتون پرداختم. حق شما بود که پاسخ مرا آنچنان دادید و نیز حق شماست که بازتاب رفتارتان را بگیرید. (هر چند ممکن است کمی مکدر شوید) اما من در این نقد و تحلیل فراتر از متنهایی که خودتان نوشته اید و منتشر کرده اید نخواهم رفت.

 

1/ من قبل از اینکه این کامنت را بنویسم همه ی مطالب شما رو مرور کردم تا سفر ایتالیا و عقبتر... شما هم کاش قبل از اینکه خطاب به من کامنت میذاشتید در حد دو دقیقه روی آدرس من کلیک میکردید. (حداقل در حد اینکه بدونید جناب لازمه بذارید یا سرکار)📁

 

2/ خیلی تحسین کردم شما را که زمان حضور در وبلاگ را به 20 دقیقه محدود کرده اید ولی کاش این 20 دقیقه صرف درست و کامل خواندن شود! مثلا ابتدای همین مطلبی که من و شما تویش نظر داده ایم نوشته شده: داشتم توی وبلاگ مرتضی و عمو حسن و چند تا وبلاگ دیگه نظرات کسانی رو میخوندم که حرفشون این بود لیستی رای دادن پسندیده نیست و...

(منظورم اینه که همین مرتضی منم)📁

 

3/ نکته مهمی که باعث میشه امکان گفتگوی شما با من از بین برود این است که شما با نگاه از بالا به سطح بنده صحبت کردین:  اینجای کامنتتون:


بولتهای بعدیتونم نیاز به این داره که تعاریفتونو بدونم. اجازه بدین ازش عبور کنیم. ولی حتما اونا هم از زاویه نگاه شما و در سطح شما درسته... شما از زاویه نگاه خودتون درست میفرمایید. درستِ نسبی، نه درست مطلق. نسبی به نسبت قد و قواره خودتون، دانشتون، سلامت روانتون و تقواتون که من از این نسبتها کاملا بی خبرم

 

با نویسنده محترم وبلاگ هم دقیقا همان نگاه از بالا مشاهده میشود: یه کم ماجراها پیچیده تر از این چیزاییه که شما تصور میکنین. بهتون حق میدم. چون تو جو سیاسی تهران نیستین. اینجور مسائل رو باید یه مدت توش زندگی کنین.

 

متاسفانه شما حتی در پست هاتون به شوهرتون هم با همین نگاه صحبت میکنید: مثلا اینجای پستتون: امروز رفتیم خرید و تو راه برگشت متوجه شدیم که همسایه چندتا کوچه بالاترمون به رحمت خدا رفته. مصطفی دوباره بهم ریخت اخیرا یه اختلاف بزرگی بین خودم و مصطفی کشف کردم. اینکه من: دنبال تغییر روندها و اصلاح ساختارهام و شوهرم: دنبال اصلاح افراد و اشخاص و مسائل مورد به مورد. بقول خارجیا من گلوبال فکر میکنم و مصطفی لوکال. مثلا همین آقایی که به رحمت خدا رفتن، منو چند دقیقه مشغول به خودشون میکنن. در این حد که بگم خدا رحمتشون کنه و به بازمانده هاشون صبر بده. ولی مصطفی عین فیلم هندیا اشک تو چشمش حلقه میزنه و بغض میکنه که وای! این آقا همونیه که یه روز نشسته بود جای تو و رسوندمش خونه دخترش! یه کم عجیبه برام، چونکه اصولا من زنم و اون مرد! من باید جزئی نگر باشم و اون ساختار نگر.

 

پاسخ: ما ادعا نکردیم فهممون در سطح شماست ولی به هر حال آدم عاقل درباره قد و قواره کسی که نمیشناسد نظر نمیدهد. اتفاقا دوستی دارم که نویسنده وبلاگ میشناسد، اسمش ایمان است او شاید در سطح شما باشد. 📁

 

4/فرمودید: نمیدونم چطور منطق رو برای محکوم کردن پیش بینی اولیه بکار بردین.

توضیح: من نقدی که داشتم صرفا نسبت به برداشت غلط از سخن رهبر و خوشحالی شما به خاطر ادعای جدا شدن 10 درصد از بچه مذهبیا از ائتلاف جریانهای انقلابی بود. و بعد گفتید این جدا شده ها لیستی رای ندادن و به دعوت رهبری!!! اصلح رو انتخاب کردن...

 

یعنی از نگاه شما اون 90 درصد بچه حزب الهی ها برخلاف نظر رهبر انقلاب عمل کردند؟ من عرضم این بود که چسباندن چنین برداشتی به سخنان رهبر انقلاب اگر جهل مرکب و تحریف رهبری نیست پس چیست؟ نکته جالب اینه که رهبر انقلاب خودشون سابقه لیستی رای دادن رو دارن و حتا فراتر از اون گاهی به اعتماد به لیستها هم دعوت کردن![1]

 📁

5/ نوشته اید: آیا ما میتونیم یه نتیجه گیریِ قاطعِ یک خطی آخر کامنتمون درباره اشخاص حقیقی داشته باشیم؟ سخنی که من گفتم درباره کسانی است که خودشان را نوک پیکان انقلابی گری می دانند و میخواهند در کاخ سفید زیارت عاشورا بخوانند ولی هم رهبر انقلاب را گزینشی می فهمند و هم اسلام را و هم سایر ارزشهای بشری را...این طیف روز به روز از ملاکها و شاخصهایی که داشتند در حال عبورند (اگر شما جزو این دسته هستید که از نظر من نیستید، خب در بر می گیردتان)

 📁

6/این جمله تون هم جالبه: متن کامنت من پر از ایراده و همه ش قابل دفاع نیست. احتمالا کامنت شما هم اگه بررسی بشه بی عیب و نقص نباشه [لبخند].


(کاش در این کامنت طولانی به جای این صحبتها که کردید ادعاهای شاید اشتباه من رو بررسی میکردید!! نکته دوم که از ملایم شدن لحن تون در این جمله میشه فهمید اینه که احتمالا شما از اونهایی هستید که وقتی از چیزی عصبانی هستند با توهین و تحقیر و سروصدا کردن آروم میشن)


 📁

 7/ و سخنم را با جمله های زیبایی از یک پست خودتان به پایان می برم:


خواستم بگم بیاین خودمون و عقده هامونو بهتر بشناسیم. شناختن عقده هامون خیلی میتونه کمکمون کنه. خلأهای شخصیتی یه بخشی از خودشناسی هستن و وقتی دقیق بشیم روی رفتارهامون، متوجه میشیم که ریشه بعضی از گناهای شخصی و اجتماعیمون توی همین خلأها نهفته ست. بیاین ناراحت نشیم وقتی دوستمون خلأمونو بهمون میگه. بیاین استقبال کنیم از اینجور چیزا...

 

[1] http://farsi.khamenei.ir/others-report?id=31982

سلام آقای فیش نگار محترم!
بنده هم نظر شما رو خوندم و ترجیح دادم سکوت کنم. الان هم درباره خودم سکوت میکنم و حرفی نمی زنم.

اما درباره دکتر صهبا خیلی تندروی بیجایی کردید. با همون نگرش منطقی نگاه کنین. ایشون نوشتن:
"بهر حال من بازم بهتون حق میدم. شما از زاویه نگاه خودتون درست میفرمایید. درستِ نسبی ، نه درست مطلق. نسبی به نسبت قد و قواره خودتون ، دانشتون ، سلامت روانتون و تقواتون که من از این نسبتها کاملا بی خبرم [لبخند]"

این جملات اصلا شما رو قضاوت نکرده. فقط گفتن که درست بودن حرفاتون به این مسائل در شما بستگی داره. حتی آخر نظرشون هم نوشتن که درباره شما کاملا بی خبرن. هیچ قضاوتی درباره شما نکردند.
ولی شما خیلی خیلی اشتباه کردین درباره شون. و الان خداحافظی کردند و از وبلاگ رفتند.
از خدا بترسید. اگه اشتباه کرده باشید، چه طور ازشون حلالیت میگیرید؟ نمیترسید آهشون زندگیتونو بگیره؟

سلام بر مخاطبان گرامی

الان از توی بیمارستان این صفحه رو بازکردم و با خوندن برخی مطالب دلم گرفت , و نمیدونم با مرتضی ای که چند سالی مراوده دارم چطور باید صحبت کنم

و با خانم صهبا که مشتاقانه مخاطب مطالبشون هستم چطور صحبت کنم که خودشون رو از نوشتن محروم نکنن و ما رو از خوندن...

 

برای اینکه به صلاح رفتار کرده باشم با یک طرف اون بحث کذایی صحبت میکنم (تدبیرم برای اینکه نظر من خودش مبدا یک جدل جدید نشه همینه... میدونم اگه با دو طرف صحبت کنم راه به جایی نمیبرم)

 

و اون یک نفر:

خانم دکتر صهبا

من اگر واجب تری برام پیش نمی اومد , اینقدر خودم رو در وبلاگ نویسی محدود نمیکردم , و نمیذاشتم نوشتن در این محیط رو جز به وقت ضرورت...

یقینا بیشتر مینوشتم...

و اینقدر وقتی شما و برخی از بزرگواران از من درخواست بیشتر نوشتن میکردید شرمنده نمیشدم چون بیش از همه خودم بهش نیاز داشتم

شما در حال حاضر به نوشتن نیاز دارید... خیلی از بچه های بیان هم به نوشتن شما نیاز دارن... از جمله خود من...

راستش من با خوندن قلم شما تمرین حسودی نکردن میکنم :)

خیلی کن پیش میاد حسودی کنم , اما خدا گفته ببین , به وقتش...

این تمرین خیلی هم اثر بخش بود ...

البته اثار سو هم داشته , مثلا از وقتی حسادت نمی کنم , مطالبتون رو کامل نمی خونم دیگه... نمیدونم چرا :) 

با مرتضی اگه فرصت کنم توی محیطی غیر از اینجا صحبت میکنم اما با شما از همینجا صحبت میکنم

خداحافظی نکنید...

همونطور که نوشتید شرایطتون سخته... به نوشتن نیاز دارید...

و البته کسانی هم که به نوشتن شما نیاز دارن کم نیستن...

 

مخاطبان شما واقعا خوب و فرهیخته ان ,

حتما با انرژی مثبتی که ازشون میگیرید خودتون هم متوجه شدید

 

پس تلخی های این محیط رو هم تحمل کنید... در کنار شیرینی هاش...

همیشه همینه...

اگر ما ازتون خواهش کنیم گاهی تلخی های (ولو به ناحق) این محیط رو تحمل کنید ایا باز هم خداحافظی تون رو پس نمیگیرید؟

ان شاالله که تجدید نظر میکنید

 

 

 

 

ببخشید , دسترسی به پنل مدیریتم نداشتم , اینجا پیش پدرم هم این وقت شب وقت زیاد اوردم و با گوشیم این صفحه رو باز کردم و دیدم بله...

چه جدلی داره راه می افته...

 

برادران و خواهران بزرگواری که از صحبت های آقا در مورد لیستی رای دادن و ... گفتند لطفا یک نفر به بنده توضیح میده چطور از صحبت های آقا به لیستی رای دادن یا هر چیزی غیر از اصلح گزینی رسیدید؟

صحبت های آقا در مورد انتخابات مخاطب عام داره و ایشون هم خیلی ساده و واضح صحبت کردند و نیاز به تفسیر و بررسی خاصی نداره.

تا جایی که بنده از صحبت های ایشون خاطرم هست همیشه نظرشون رای به اصلح بوده. تشخیص این اصلح هم از نظر ایشون دو حالت داره. یک حالت این هست که خود شخص کاندیدا رو می شناسه و می دونه اصلح هست و حالت دوم مثل انتخابات شورای شهر این هست که مردم اصلح رو نمی شناسند و در واقع اغلب کاندیداها برای مردم ناشناخته هستند. در این حالت ایشون فرمودند بنده به شناخت کسی که می شناسم و میدونم انسان عادلی هست اعتماد می کنم و به کسانی رای میدم که اون شخص به عنوان اصلح معرفی کرده.

در همین انتخابات مجلس و انتخابات شورای شهر بسیاری از روحانیون مشهور شهر ما یا فعالین سیاسی یک سری افراد رو به مردم پیشنهاد دادند که هر کس با توجه به شناختی که از این اشخاص داشت به لیست یکی از این بزرگواران اعتماد کرد. این لیست ها هم لزوما با لیست های جناح ها و احزاب سیاسی یکسان نبود. و مشخص هست که این هم مصداق اصلح گزینی هست نه لیستی رای دادن حتی به قیمت رای دادن به تعدادی غیراصلح که براشون جایگزین اصلح داریم.

خیلی سعی کردم در مورد بحث های شکل گرفته نظری ندم ولی دیدم انصاف نیست که همه یک طرفه به قاضی رفتن. واقعا خانم صهبا بدون اشکال صحبت کردند و حرفهاشون هیچ ایرادی نداره؟

البته نمی خوام از کسی دفاع کنم و این کدورت و اختلافی که به وجود اومده حاصل سوء تفاهم و بی مبالاتی های هر دو طرف هست و بهترین توصیه رو توصیه ی خانم رهرو می دونم که در موقع ناراحتی لطفا جواب ندیم و کدورت ها رو بیشتر نکنیم و تصمیمات عجولانه نگیریم.

هر دو بزرگوار برادر و خواهر ما هستند و قطعا این صحبت ها و بحث ها صرفا حاصل سوء تفاهم هست ولاغیر و ان شاءالله از هم به دل نمی گیرند.

امیدوارم حال خانم صهبا هم هر چه زودتر مساعد بشه و به جز مطلب آخرشون چیزی رو پاک نکنند :)

خانم صهبا همونطور که عرض کردید شما به وبلاگتون نیاز دارید، مطمئن باشید خیلی بیشتر از شما مخاطبانتون به وب شما نیاز دارند پس اگر واقعا این مخاطب ها براتون مهم هستند و تکه های وجودتون رو بهشون محبت می کنید و براشون از خود گذشتگی می کنید مطمئنم الان هم خواسته ی مخاطبان تون براتون به خواست خودتون و رفتن ارجحیت داره.

بنده هم کدورتی از شما به دل دارم که هنوز هم از بین نرفته و خودتون می دونید علتش چیه و شاید برادر بزرگوارمون جناب ن. .ا هم بدونند (لااقل تغییر رفتارشون با بنده این رو نشون میده) و ترجیح دادم در موردش سکوت کنم و فراموش کنم چون معتقدم چیزی بالاتر از ارتباط های شخصی بین ما هست و ما به حکم اعتقاداتمون پیوند اخوت داریم.

 

محفوظ باشید ان شاءالله

بعضی لبخندها از صد تا فحش بدتره 

سلام ن. .ا 

ان شاءالله حال پدرتون به زودی به سمت مساعد شدن کامل پیش بره و ان شاءالله با این مملکتی که داریم و این اصلح و افسد هایی که اون بالاسر نشستن و از رو باد معده شون ما را اداره می کنن خدا خودش و فقط خودش بهمون رحم کنه 

 

در مورد لیستی رای دادن خیلی خیلی پرواضحه که در تهران باید لیستی رای داد

چرا؟ خوب اگر چرای این رو کسی نمی دونه بهتره اصلا براش توضیح نداد، چون هرگز نخواهد فهمید :) 

 

برای ما هم دعا کنید 

خدا ان شاءالله ما را همه را سلامت و سربلند از این قضیه خارج کنه 

آمین 

ولی انصافا دیگه ترازتر از پایداری چی میخوای؟

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan