سیاهه های یک پدر

انَا و علی ابَوَا هذِهِ الاُمَّه

اهل هنر چه کسانی اند؟

توی مطلب دیروز نوشتم جایی که فلسفه به اتمام میرسه ، هنر آغاز میشه...

نه مقصودم از فلسفه ، همین فلسفه متعارف بود و نه منظورم از هنر، همین هنر متعارف بود...

باید اینطور مینوشتم:

وقتی ادراکات به جامعیت میرسند، تجلیات و بروزات آغاز میشوند...

و تجلی دادن ویژگی هایی داره که اگر درست تامل کنیم میبینیم سیر تعالی انسان جز از راه تجلی دادن یافته هاش طی نمیشه...

و بدون تجلی ، رشدی حاصل نمیشه...

تجلیات و بروزات انسانها هم مکنونات درونش رو آشکار میکنه... و هم موجب شدت یافتنش میشه... یعنی اگر تجلی خوبی باشه خوب اش افزایش پیدا میکنه و اگر تجلی اش بد باشه بدی اش افزایش پیدا میکنه...

و مهم تر از همه، ما در عالم طبیعت با تجلیات انسانها طرفیم... و تجلیات انسانها اثرات متفاوتی دارن...

ممکنه دو نفر از خوبی بنویسن اما یکی اثرگذاریش بیشتر باشه... 

بر عکس اینکه ما فکر میکنیم شکل و ظاهر نوشتن و رعایت آداب نویسندگی موجب اثرگذاری هست باید عرض کنم که نه... رعایت آداب لازمه اما اثرگذاری دست اون آداب نیست...

اثرگذاری از اون جانی هست که اون تجلیات داره ازش بروز پیدا میکنه...

مثلا شما ببینید که امام خمینی در یک برهه ای از زمان میاد و با کمترین امکانات مردم رو دعوت به حق و قیام میکنن... مردم جوری اثر میگیرن که هیچ کاری از دست تمام سیستم رسانه ای و امنیتی و حکومتی رژیم پهلوی برنمیاد...

امام نه لهجه تهرانی یا حداقل خنثی داشتن... نه جمله بندی هاشون توی سخنرانی کاملا ادبی و با رعایت نکات ادبی بود... اما جانی پشت دعوتشون بود که جانها رو برانگیخت...

 

باز عرض میکنم ما در حوزه هنر و رسانه نیاز به آوینی ها داریم...

آوینی با جانش اثر میگذاشت... قلمش و نریشن هاش فقط وسیله و ابزاری برای تجلیات جانش بود...

دوستی که از وادی طلبگی وارد وادی هنر میشوی و دربدر یاد گرفتن فرم ها و شکلها و قالب های هنری هستی تا امام زمانت را یاری کنی... راه را درست تشخیص دادی اما بدان کسانی هم هستن که از وادی هنر (همان فرم ها و شکل ها و قالب ها که سلیبریتی ها را مسخ خودش کرده) سر به وادی معرفت گذاشتند تا جانی که باید در آثارشون جاری بشه رو تعالی ببخشن...

آوینی یکی از این افراد بود...

راستی:

حسین پناهی از کسانی که در فرم و اشکال و قالب ها گرفتار اومدن سوالی پرسید که هنوز کسی به اون پاسخ نداد:

 

به من بگویید فرزانگان رنگ و بوم و قلم:

چگونه خورشیدی را تصویر میکنید که ترسیمش سراسر خاک را خاکستر نمیکند؟!!!

 

خدایا من چقدر با این سوال زیر و رو شدم... چقدر حالم منقلب شد...

 

آری عزیزانم:

امام زمان امروز هنرمندانی از این دست میخواهد تا با تجلی جان خود، جان بخشی کنند...

فعل و فاعل و استعارات و کنایات مهم است اما از اهم غافل نشو که تمام تلاش هایت عقیم خواهد شد...

 

گر در سرت هوای وصال است حافظ

باید که خاک درگه اهل هنر شوی...

 

حسین پناهی یه دیوونه به تمام معنا بود. خوش به حالش

خدا رحمتش کنه

خدا رحمتش کنه...

سلام 

خیلی زیبا بیان کردید 

یاد این سخن استاد مسعود ریاعی افتادم

 

☆ برخی فکر کرده اند که هر چیز نامتعارف و نامتجانس هنر است. اینطور نیست. هنر آن است که در هر چیز الوهیّت و خداگونگی آن بیان شود. هنر بیان حقیقت شیء است. و این عین زیبایی است. زیرا حقیقت و زیبایی چونان دو دایره ی منطبق بر هم اند. هنرمند واقعی، کاشف حقیقت است به زیباترین و لطیف ترین وجه. چنین کسی در هر چیز و هر ماجرا چیزی را می بیند که دیگران ندیده اند و بی توجه از کنار آن گذشته اند. ساخته ی هنرمند واقعی در هر زمینه ای، منبعث از نگاه حقیقت بین اوست. هنر را همچون منطقیون تعریف نکن که تعریف ناپذیر است. هنر را با چشمانی "مشاهده گر" دریافت کن. آن را زندگی کن. هنر خودِ جریان حیات است." 


+ به نظرتون دلیلش چیه که اشعار مولانا برای من چنین مفهومی داره؟ 

سلام علیکم
ایشون هم خیلی زیباتر و درست تر بیان کردن...
ممنون بابت این نظر... البته من نمی شناسمشون... 
ممنون بابت معرفی

خب واقع اینه که مولانا هم از زاویه نگاه ما یک هنرمند بودن...
اما اینکه چرا اونقدری که مولانا جذبتون میکنه مثلا حافظ جذبتون نمیکنه... برمیگرده به روحیات و تشخص شما...

خودتون چی فکر میکنید؟
چرا مولوی اینقدر براتون جلب توجه میکنه؟

سلام و خدا قوت.

با این حساب دلیل کم اقبالی مردم در سده های اول اسلام به ائمۀ اطهار چه توجیهی می تواند داشته باشد؟ آیا نعوذ بالله در بروز تجلیات حضراتشان خللی وجود داشته یا اینکه مردم به درک صحیحی از الزامات تجلی دست نیافته بودند؟

کما این که حضرت امام خمینی هم در برهه ای از زمان تنها بودند و مردم اقبالی نسبت به فریاد ایشان نداشتند، آیا در آن مقطع ضعف تجلی از امام بوده؟ آیا پختگی لازم در هنر امام وجود نداشته و یا...؟

به نظرم کلیت بحث کمی ابهام دارد و می طلبد که ابعاد موضوع را بازتر بفرمایید.

سلام برادر
خیلی سوالت خوب و کلیدی بود...
خیییلی...
ممنونم بابت این سوال ارزشمند...
چون دوست دارم بقیه هم این سوال رو ببینن و نکته ای که من باید اون رو مطرح کنم و بازش کنم رو هم بخونن، در مطلب بعدی به سوال شما خواهم پرداخت...
چون بحث تاثیرگذاری هست...
خواه ناخواه به مساله روز ما یعنی رسانه هم ربط پیدا میکنه...
ان شا الله این سوال موجب میشه کمی هم در مورد رسالت رسانه و دایره مجاز تاثیرگذاری بنویسیم تا دوستانی که اهل هنر هستن ودر پی فعالیت های رسانه ای بدونن تاثیر گذاری تا چه حد در اسلام و در سیره اهل بیت مجاز بوده...

انشاءالله ادراکاتمون به جامعیت برسند...
اون موقع میتونیم تجلی کنیم...

:))
خوبی؟
همین الان هم داری تجلی میکنی... جلوی تجلیات شخص رو نمیشه گرفت... فقط باید در صفای باطن کوشید تا این تجلیات عمیق تر بشن

راستش خیلی به این سوالتون فکر کردم ولی هنوز به نتیجه‌ی دقیقی نرسیدم. با اساتیدی هم در این زمینه صحبت کردم. تقریبا مثل جواب شما بوده. اینکه برمی‌گرده به بحث سنخیت و جذبه‌ای که بعد از سنخیت و درواقع در نتیجه‌ی اون ایجاد میشه. یا بعضی به بحث اسماء و صفات ربط میدن و میگن که مثلا اون اسمی از اسماءالله که در تو بیشترین تجلی رو داره با اسمی که مثلا در مولانا تجلی پیدا کرده از یک نوع‌اند؛ حالا با دسته‌بندی اسماءبه جلالی و جمالی و بیشترین تجلی هر کدوم در هر شخص و اینکه بر همین اساس راه زندگیت هم برای تقرب به حق از اون مسیری که بیشتر باهاش سنخیت داری، می‌گذره، دلیل میارن.

حالا دیگه نمی‌دونم... اینکه این مساله برام سوال شده به این دلیله که یه چیز عادی و معمولی نبوده تو زندگیم که حالا بگم مثلا از این اشعار لذت میبرم یا مثل بقیه‌ی اشعار می‌خونم تا رمانتیک باشم و حس خوبی بهم بده و این حرفا!.. نه واقعا اینطور نیست و خیلی حیاتی‌تر و عجیب‌تر از این حرفاست!

اینها چیزایی هست که برای خودتون ممکنه بعدها روشن بشه...
اما انسان دوران مختلفی رو از سر میگذرونه...
همونطور که مزاج جسم انسان ممکنه در سنین مختلف تفاوت ها زیادی بکنه...
روح انسان هم اطواری داره...
به تناسب شرایط و سن و... حالات و تمایلات مختلف در انسان بروز میکنه...

ان شا الله همیشه در صراط باشیم...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan