سیاهه های یک پدر

انَا و علی ابَوَا هذِهِ الاُمَّه

تصور و تصدیق

فرزندم:

در موضوع تصور و تصدیق در منطق و فلسفه تاملی شایسته و بایسته داشته باش... مبادا مانند اغلب کسانی که فلسفه و منطق میخوانند سطحی و حداقلی با این موضوع مواجه بشوی...

نهایت رهاورد علمی و نظری و برهانی این است که مخاطب را در مقام تصور و تحلیل، به شناخت و یقین برساند... این شناخت و یقین هم صرفا یک یقین نظری است... شاید بتوان این یقین را مصداق علم الیقین دانست که اولین مرتبه یقین است...

اما پسرم، دخترم!!!!

نمیبینید که بسیاری از انسانها در مقام ذهن در تصور و تحلیل و دانش نظری در یک موضوعی (هر چه باشد) معطلی و نقصانی ندارند اما در مقام قلب، در تصدیق آن موضوع معطل هستند؟!!! 

چگونه میشود در مقام ذهن در تصور و تحلیل یک موضوع به یقین برسیم اما در مقام قلب در تصدیق همان موضوع نتوانیم تصدیق کنیم و بیارمیم؟ حقایق زیادی هستند در این مورد که باید دریابیم...

بدان انسانها زمانی شوق و انگیزه حرکت پیدا میکنند که بتوانند با قلبشان حقیقتی را تصدیق کنند... تصدیقی که موجب حرکت و تلاش برای انسان میشود تصدیقی است که در قلب آن شخص اتفاق می افتد... و تصدیق قلبی تصور و تحلیل ذهنی را هم ارتقاء میدهد...

و ان شا الله آنقدر لطافت در ادراکات داشته باشی که دریابی ادراکات ذهنی و ادراکات قلبی در عرض هم نیستن که به تبع هم عرض بودن گاهی رابطه تقابلی پیدا کنند بلکه این ادراکات در طول هم هستند و مهیمن همدیگر...


اگر روزی قدرت علمی قابل توجهی داشتی بدان که به واسطه قدرت علمی تنها میتوانی بر تصورات و تحلیلهای ذهنی انسانها غالب بشوی... و چه بسا همین غلبه صرفا تصوری و تحلیلی تو موجب ایجاد مقاومت و استیحاش طرف مقابلت شود در مقام تصدیق قلبی... یعنی حتی ممکن است مسیر هدایت را دورتر هم بکنی... و چه بسا بسیاری از مقاطع اصلا نباید در مقام تصور و تحلیل , حجت را تمام بکنی و اکر احتجاج صرفا نظری بکنی چه بسا باید تاوان پس بدهی... و این جدیست فرزندم


ادراکات انسان در مقام تصور و ذهن ساختار چندان متفاوتی ندارد با ادراکات انسان در مقام تصدیق و قلب... بلکه تنها اختلاف رتبی دارند... همان حقیقتی که در مقام قلب تصدیق میشود وقتی تنزل پیدا کند در مقام ذهن و فکر، تصور و تحلیل میشود...

باز هم دلسوزانه توصیه میکنم در این موضوع نیک بیاندیشی که چگونه است که کسی در مقام ذهن و فکر و تصور، حقیقتی را میفهمد و اذعان دارد اما در مقام قلب، نمی تواند آن را تصدیق کند... اگر این را دریابی و بفهمی در مواجهه ات با انسانها و تعامل با انسانها تغییر روشی اساسی خواهی داد چون با تصدیق قلبها میتوانی به آسانی تصور و تحلیل ذهن ها را هم ارتقا بدهی اما هیچ تضمینی نیست که با توجیه و غلبه بر تصورات و تحلیل ذهن ها بتوانی تصدیق قلبها را هم بگیری... فقط همین اندازه به تو میگویم:

در وجود هر انسانی، تصدیق قلبیِ یک حقیقت، دست خداست... و البته عاقل تر از آنی که نیاز باشد برایت توضیح بدهم که در اینجا خواست خدا از خواست خلق جدا نیستند...

پس برای خدا باش تا خدا کلام و رفتارت را سکوت و سخنت را موثر گرداند....



# موقت:
میدانم بسته بودن نطرات حس خوبی به انسان نمی دهد و اصلا دوست ندارم این انرژی منفی را به مخاطب بدهم... اگر این مسئله برایتان آزار دهنده است لطف کنید و دنبال نکنید این صفحه را...
هیچ وقت با نطرات بسته نوشتن برایم خوشایند نبوده اما در این وبلاگ به دلایلی، متفاوت است و تا کنون هیچ سختی و کمبودی برایم نداشته... لذا احتمال اینکه این روش ادامه پیدا کند زیاد است... اما بزرگواران تقیدی در دنبال کردن این صفحه نداشته باشند...
Designed By Erfan Powered by Bayan