سیاهه های یک پدر

انَا و علی ابَوَا هذِهِ الاُمَّه

رزقِ سال کشور

یه زمانی مقام معظم رهبری فرمودن: من رزق سال کشور را در شبهای فاطمیه میگیرم...

و من به فاطمیه امسال نگاه میکنم که چه امتحانات خاصی از سر میگذرانیم...

در حادثه ای عزیزی به موت احمر از این نشئه میرود و در حادثه ای دیگر عزیزانی به موت اسود در این نشئه میمانند...

عزیزانمان به گونه ای رخت میبندند که نمیدانیم چگونه بگرییم که دشمن شاد نشویم...

از طرفی خیل کثیری از هموطنان ما در سیل و آب گرفتارند... آن هم در سرمای شدید زمستان

 

یاد زمانی افتادم که به شدت ذهنم درگیر چگونگی انتخاب ولی فقیه در قانون کشور بود....

هر گونه محاسبه میکردم میدیدم در این قانون میتواند کسی مثل منتظری هم ولی فقیه شود... کما اینکه منتظری ساده لوح تا یکی قدمی رهبر شدن هم رفته بود... 

ازطرفی قانون جایگزینی که ضمانت اجرایی و مصلحت سیاسی و اجنماعی در آن باشد هم به ذهنم نمیرسید...

اما برایم عجیب بود که چه دستی فوق قانون عمل کرد و خطر رهبر شدن منتطری را از سرمان عبور داد...

همان منتظری که ساده لوح بود... همان که امام به او توصیه کرده بود توبه کن تا از قعر جهنم نجات پیدا کنی...

همان که به خاطر رفتار و اعمالش امام آرزوی مرگ میکرد...

اما چند روز قبل از رحلت پیر جماران این خطر از سر کشور رفع شد...

این قانون کشور نبود که این خطر را رفع کرده بود...

میدانید کدام دست این خطر را رفع کرده بود؟

دست استحقاق کشور به خاطر عملکرد مومنین زیر سایه ولایت... و دست عنایت و فضل اهل بیت علیهم السلام....

ای هم وطن... بدان دست استحقاق یک ملت بالاتر از دست قانون در آن کشور عمل خواهد کرد...

 

رزق سال کشور در ایام فاطمیه در قانون کشور ما ثبت نشده....

این رزق را بر اساس استحقاق ملت خواهند داد....

کاش مستحق بهترین تقدیرات الهی باشیم...



کنترل و امداد در قضیه سیل در استان سیستان یقینا از عهده دولت و سازمانها و نیروهای مسلح خارج است...

باید مردم وارد عمل شوند هر کس در حد توانش...

کاش متوجه عمق حادثه باشیم...



دلبرانه:

از خانه بیرون میرود و بعد از چند دقیقه برمیگردد و میگوید:

بارون میباره... اومدم چترم رو بردارم...

وقتی خارج میشود میگوید:

خدایا شکرت که چتر دارم....

میرود و دل من را هم با خودش میبرد... چقدر از او عقب ماندم....

امتحانِ اعتماد

من اعتراف ستاد کل رو می پذیرم مبنی بر خطای انسانی...

یاد یه چیزی می افتم:

استاد میفرمودن مسیر توحید مسیر پر تلاطم هست... مانند دریایی مواج هست که وقتی با مصیبت ده قدم جلو رفتی ناگهان موجی از راه میرسد و تو را از جایگاه اولت هم عقب تر میراند...

برای همین ابن سینا میفرماید در هر عصری اوحدی (تک تک مردان) از انسانها موحد میشوند... 

یا حافظ میفرمایند:

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حایل

کجا دانند حال ما سبک باران ساحل ها...

 

دوستان خوبم و مخاطبان بزرگوارم...

من نمی تونم ذهن شما رو به مسیری که خودم اعتقاد دارم و فکر میکنم هدایت کنم... اما معتقدم حکمتی در این خطای انسانی نهفته هست...

عملیات عین الاسد فوق العاده عالی انجام شد...

عااااالی بود...

اونقدر دقیق و مهلک بود که کسانی که یه نیمچه اطلاعات نظامی دارن غرق در سرور بودن... جوری بزنی که یک پایگاه بزرگ موشکی ابر قدرت نظامی دنیا در آماده باش کامل نتونه حتی یه موشکت رو هم ردگیری کنه و تازه در حمله سایبری هم مغلوبت بشه و رعب و وحشت همه هیمنه پوشالی اش رو بگیره...

یاد قضا شدن نماز صبح هایی افتادم که تا روز قبلش نماز شب هام رو هم میخوندم...

حکمت این خطای انسانی بسیار شبیه به حکمت قضا شدن نماز صبح هام اون هم برای چند وقت پی در پی بعد از ابتهاج از خواندن چند شب نماز شب هام هست...

مسیر توحید این فراز و فرودها رو داره...

فقط یک کلمه:

به نیروهای امنیتی کشورتون بی اعتماد نشید...

این خیلی مهمه



بعدا نوشت:

توصیه میکنم مصاحبه سردار حاجی زاده رو هم گوش بدید، من تمام فرمایشاتشون رو باور کردم

 

Designed By Erfan Powered by Bayan