سیاهه های یک پدر

انَا و علی ابَوَا هذِهِ الاُمَّه

وفق

فرزندم:

انسانها در نسبت های مختلف، با جنس مخالف خودشان تعامل دارند: از رابطه پدر و دختری و مادر و پسری گرفته تا برادر و خواهری... از تعامل با اقوام گرفته تا همکاران و دانشجویان جنس مخالف در محیط اجتماع... اما هیچ کدام از این روابطِ جنس های مخالف، به اندازه ی روابط زن و شوهری نیاز به وفق ندارد...

خیلی در زوج هایی که در اطرافم میدیدم توجه و تامل کردم اکثر زوج ها کفویتی نسبی داشتند اما وفق لازم را نداشتند لذا اکثر زوجین دچار نارضایتی یا قیاسهای ناروا میشوند...

بزرگترین اشتباه زوجین این است که نگاه تئوری و نظری خودشان به جهان پیرامون را معرف خودشان میدانند در حالی که این اشتباست... زوجی را دیده بودم که زن تحصیلات عالیه داشت و اهل کتاب و مطالعه بود... مرد دیپلم داشت و شغلی فنی داشت... به وضوح میدیدم که زن اذیت میشود که مردش همپای او نمی تواند در تئوری ها بیایید اما وقتی در وقایع مختلف شاهد رفتارهاشان بودم باز هم به وضوح مشخص بود سعه وجودی و نورانیت وجودی مرد تقریبا بر همسرش برتری دارد... چون هم صبورتر بود و هم مصلحتها را بهتر درک میکرد و هم ادب بیشتری داشت و به حدود احترام بیشتری میگذاشت... یا اگر نگویم برتر بود... میشد گفت در یک سطح بودند... اما مخصوصا آن زن، از زندگی اش ناراضی بود...


اینجا شاید مرد سطح علمی پایین تری نسبت به زن داشته باشد و زن بسیاری از مطالعات علمی اش را نتواند با مردش در میان بگذارد اما آن حقیقت کفویت برقرار بود...در آنچه در جانشان پیاده کرده بودند تقریبا هم سنگ بودند... اما مسئله وفق را اصلا نفهمیده بودند.. هر دو طرف... 

البته کفویت خوب است هم در جان باشد و هم در ظاهر اما تقید به این کفویت صد در صدی را از مصادیق ایده آل گرایی افراطی میدانم... که از نشانه های نفوذ شیطان در فکر انسانهاست...



و اصلی را به تو بگویم که ممکن است بسیاری این اصل را قبول نداشته باشند... اساسا برای ما نفوس مستکفی (نفوس غیر معصوم) زوج یا زوجه هم در حکم غذا است و هم در حکم دارو... غذا طعمی مطبوع دارد اما دارو تلخ است و موجب آزار طبع میشود... برای ما نفوس مستکفی نه غذای صرف مقدر میشود نه داروی صرف به صلاح ماست... مجموعه ای از این دو باید باشد...

اغلب زوجین وقتی تلخی دارو را میچشند به همسرشان معترض میشوند در حالی که عُقلا از تلخی دارو پی به بیماری خودشان میبرند... عقلا ایمان دارند به طبیب بودن حق متعال...

اگر طبیبت برایت دارویی تجویز کرد که تلخی اش طبعت را می آزارد مبادا به طبیب حمله کنی یا دارو را پس بزنی... از طبیب بخوا بیماری ات را نشانت دهد... بی شک او حکیم است... و این دنیا گذرا و محل عبور 



روی حقیقت وفق اندیشه کن و بدان که عالم طبیعت و به اصطلاح دقیق تر و قرآنی اش "ارض" مظهر اسم جامع حق متعال است و خلیفة الله پرور است چه اینکه وقتی حق متعال اراده کردند برای اهل ارض کتابی نازل بفرمایند در 114 سوره (عدد اسم جامع) نازل فرمودند و جامعیت نسبی در جان هیچ انسانی تحقق نمی یابد مگر با حقیقت وفق... و بزرگترین بستر برای پیاده کردن وفق در وجود خویشتن، ازدواج است...
Designed By Erfan Powered by Bayan