مطالعه کتابی که چند سالی هست در ابتدای راهش منقطع شد رو شروع کردم... از ابتدا...
از اونجایی که این کتاب فلسفی عرفانی هست و نیاز به اندیشیدن و بحث داره... من برای رفع نیاز به بحث این محیط رو انتخاب کردم...
منتها نکاتی داره...
1_ این سلسله مباحث رو که مطالعه میکنم نکاتی رو اینجا مینویسم که هم منعی نداشته باشه و هم از تحلیل های خودم از متن هست... لذا به پای نویسنده کتاب نذارید...
2_ شیوه اندیشیدن و تحلیل های من فلسفی و کمی خشک هست... لذا این سلسله مباحث که با عنوان "فکر و ذکر" نوشته میشه بیشتر متناسب آقایون هست... نمیگم خانمها نخونن اما به نظرم خودشون رو خسته نکنن... من در این سلسله مباحث هیچ تلاشی نمی کنم تا بیانم رو به گونه ای کنم که دایره مخاطبانم گسترده بشه... و مثلا خانمها هم بتونن ارتباط برقرار کنن... لازم هست کمی بیشتر، خودم باشم...
3_ خود این نوشتن برای من در حکم بحث هست... لذا اگر دوستانی که اینجا دارم مشارکتی داشتن که منت گذاشتند و اگر هم تمایل و فرصت نداشتن هم باز عزیز ما هستن... انصافا انتظاری نیست...
4_ مطالب بنا به مصلحت هایی رمزدار نوشته میشه و رمز به هرکسی که بخواهد داده میشود
5_ هیچ ترتیبی در نوشتن این مطالب در پیش ندارم... و کاملا به وقت و حال و نیاز و شرایطم بستگی داره...
6_ این مطلب رو هم برای اینکه بگم حال و هوای بحث چگونه هست بدون رمز مینویسم تا مخاطبان متوجه منظورم از خشک بودن مطلب بشن...
موضوع محوری این کتاب "معرفت نفس" هست و با کلمه "هو" شروع شده...در جلسه اول شارح به ارتباط کلمه "هو" با نفس ناطقه انسانی پرداخت... و به اجمال نکاتی را بیان فرمودن...
مثلا فرمودن که تمام اسمای الهی به یک اسم برمیگردن و در یک اسم مجتمع هستن و اون اسم "الله" هست... و اسم الله نیز به اسم شریف "هو" برمیگردد... و میفرماین در مقام عبودیت تنها پیامبر به مقام عبده (عبد هو) و رسوله (رسول هو) رسیده... و همه انسانها و حتی تمام انبیای الهی گذشته به سمت رب مطلق پیامبر در حرکتند...
وقتی همه ما به سمت این رب مطلق (هو) در حرکتیم یعنی جان ما با این "هو" سنخیت هایی داره...
بحث من و تحلیل من برای بیان در این محیط اینه که ما نهایت سیر عروجی نفس ناطقه انسان رو تا کجا تعریف کردیم؟
چرا دانستن این مسئله باید برامون مهم باشه؟
واقعا علت اهمیت دانستن این مسئله چیه؟... همه ما میدونیم اکثر ماها به اون رب مطلق پیامبر یا مقام "هو" هرگز نمی رسیم و خیلی که بهمون عنایت کنن همون توی بهشت متعارف مشغول بشیم و کلاهمون رو هم میندازیم هوا...
لذا دانستن این مسئله که نهایت سیر عروجی نفس انسانی تا کجا میتونه باشه چه اهمیتی داره؟
شاید به لحاظ خودسازی هیچ وقت اونقدر انگیزه نداشته باشیم که به سمت دانستن این غایت بریم... اما به لحاظ اجتماعی و سیاسی دانستن این مسئله بسیار حیاتی هست... لذا من اگر در مقام یک هنرمند بودم... حتما جوری اهمیت این مسئله رو بیان میکردم که همه مردم متوجه چنین ضرورتی بشن...
و اما اهمیتش:
امروز در سطح اجتماع میبینیم حتی در بین مذهبی ها و هیئتی ها هم این ذهنیت وجود داره که هیچ غیر معصومی رو نباید در حدی بالا برد که این تصور پیش بیاد اینها خطایی نمیکنن...
لذا غیر معصوم بودن رو مساوی با خطاپذیر بودن میدونن...
این یک استدلال عامیانه هست...
عصمت رو مساوی با بی خطایی میدونن... و غیر معصوم رو مساوی با خطاگر بودن...
و احتمالا راه برای عصمتِ غیر معصوم رو هم بسته میدونن...
اینکه میگم غایت سیر عروجی انسان تا کجاست ، به این مسائل ربط پیدا میکنه....
فردا اگر عالمی اثبات کرد غیر معصوم هم میتونه به مقام بی خطایی برسه شنونده براش شبهه پیش نیاد که اگر آیت الله فلانی یا حاج آقا فلانی از دایره خطا خارج شد پس فرقش با صاحب عصمت چیه؟...
چون ما اعتقاد داریم که احدی رو نباید با آل محمد (ص) قیاس کرد... این اعتقاد ماست... اگر هر دو (هم امام معصوم و هم غیر معصومی که روی خودش کار کرد) خطا نمیکنن و فرق بین اونها چیه؟
تازه فرق در حدی هم هست که قیاس بین این دو قیاس بین نور و ظلمت هست.... سبحان الله!!!
هر دو مبرای از خطا هستن اما اگر بین سلمان فارسی و امام علی علیه سلام قیاس کردی در واقع قیاس بین نور(امام معصوم) و ظلمت(سلمان فارسی منا اهل البیت) کردی...
پس ببینید شناخت نفس و اینکه غایت عروج نفس انسانی تا کجا میتونه باشه چقدر اهمیت داره و ما رو از چه شبهاتی میتونه نجات بده....
راستش خودم هم نمیدونم مقام عبد هو چه مقامی هست... اما این رو میفهمم که دانستن این مسئله چقدر در عبودیت ما موثر هست...
حتی اگر بحث رو به امروز محدود نکنیم... ما در زمان ظهور هم به دانستن این مسائل نیازمندیم...
فردا ممکنه کارگزاران امام در منطقه ای تصمیمی بگیرن که مردم اون منطقه هر چی دو دوتا چهار تا بکنن ببینن اون تصمیم منطقی نیست...
سوال اصلی اینه:
اصلا غیر معصوم تا کجا میتونه قابل اعتماد باشه؟...
ریشه این سوال اینه: اصلا غیر معصوم تا کجا میتونه عروج پیدا کنه؟!!...
دانستن اینکه چرا مولف این کتاب غایت نفس ناطقه انسانی را رسیدن به اسم شریف "هو" که غیبی ترین حقیقت حق متعال هست دانستن، از این جهت اجتماعی و سیاسی هم اهمیت داره... که شاید کمتر بهش توجه بشه...
مطالب بعدی با این عنوان رمزدار میشه... این رو بدون رمز نوشتم تا برای مخاطب روشن بشه از اینکه گفتم این نوع بیان و تحلیل بیشتر مناسب آقایون هست منظورم چیه... اما با این همه اگر خانمی فکر میکنه خوندن این نوشته ها میتونه برای ایشون هم فایده ای داشته باشه منعی نداره...
- چهارشنبه ۲۸ اسفند ۹۸