سیاهه های یک پدر

انَا و علی ابَوَا هذِهِ الاُمَّه

خدا هم پنهان کاری میکند...

از عدم گشایش معیشتی سخن میگفت...

از اینکه هر راهی به ذهنش میرسیده امتحان کرده اما بن بست بوده...

و خب ، واقعا مرد باهوشی هست توی مسائل اقتصادی و ...

مثلا اگر مدیر فروش یه کارخونه بشه حتما اتفاقات خوبی برای اون مجموعه تولیدی رقم میخوره... (تجربه اش رو داشته)

یا تخصص های مختلف و کاربردی داره که هر کدوم میتونن منشاء درآمد زایی باشن...

و... کلا خیلی چیزا بلده و خیلی هم شجاع هست... و فکرش هم توی مسائل بازار خیلی بازه...

اما خب... خودش هم نمیدونه چرا نون هنر و تخصصش رو دیگران میخورن اما چیزی به خودش نمی رسه...

.

.

.

منم چیزی به ذهنم نمی رسید اما ناگهان گفتم:

یه راهی به ذهنم رسیده که امتحانش ضرر نداره...

-- : چی؟

++ : یه بچه دیگه بیارین...

-- : چطور؟

++ : توی روایات در باب انعقاد نطفه فرمایشات قابل توجهی (به لحاظ کمی) از صاحبان عصمت داریم که در چه شرایطی نفطه منعقد بشه اون فرزند وسعت رزق خواهد داشت... اگر رزقی بیشتر میخوای به این گزینه هم فکر کن... انسان وسیع الرزق توی خانواده ات باشه خدا به واسطه اون شخص به کل خانواده بسط رزق میده...

و گزینه دوم هم اینه که در فعالیت های مختلفی که داری سعی کن همسرت رو با خودت همسو و همدل کنی... این همدلی هم موجب گشایش در امور خواهد شد... کلا وفق و همدلی زوجین یکی از برکات مادی و دنیایی اش : "فی الدنیا حسنه" هست...



یاد فرمایشات آقای بهجت افتادم که میفرمودن برای گرفتاری هایی که برای مومنین پیش میاد دعا کنید که اگر بی تفاوت باشیم اون بلایا در جامعه همه گیر خواهد شد...

در دل کلمه مومن... معنای : "امن و امنیت" نفهته شده... مومنین هر عصری، ستون های امنیت اون جامعه هستن... جامعه ای ستونِ امن نداشته باشه بنای اون جامعه با کوچکترین تکانه فرو خواهد ریخت...

برای اونهایی که خیلی با ادبیات مذهبی موانست ندارن عرض کنم که نمی خوام مومنین رو توی سر غیر مومنینی مثل خودم بکوبم... از شما دعوت میکنم بیاییم روی این حدیث امیرالمومنین یه تامل و تحلیلی داشته باشیم:

 

و ولی خود را در میان بندگان خود پنهان داشته پس به هیچ بنده‏ ای از بندگان خدا با چشم حقارت منگر که شاید همان ولی خدا باشد و تو ندانی.

 

من به عربی این حدیث رجوع کردم... اونجا که از کلمه حقارت گفته... فرمایش امام به زبان عربی از کلمه "صغیر" استفاده کردن...

معنای مستترش اینه که غیر از اولیای خدا، تمام بندگان صغیر هستن... اما بنده ای رو صغیر پنداشتن عمل پسندیده ای نیست... چرا؟

چون همون صغیر مورد توجه یک کبیر هست... در واقع ناموس یک کبیر محسوب میشه...

مثلا فرزند من از خودش قدرت دفاعی نداره... فلذا ضعیف هست... اما کسی جرات زورگویی بهش نداره... چون فرزند من، منتسب به من هست... من ضعیف نیستم و از فرزندم دفاع میکنم...

 

پس تحلیل من اینه که این صغیر بودن فی نفسه بد نیست... وقتی بد میشه که اون صغیر خودش رو به هیچ کبیری وصل نکنه... اونوقت دچار شرور خواهد شد...

وقتی حق متعال ولی خودش رو در بین بندگان پنهان میکنه در واقع دارن واجبی رو در بین مستحبات پنهان میکنن تا جامعه انسانی اهل مستحبات بشن...

استحباب هم از مصدر حب و عشق میاد...

یعنی حکمت این پنهان کردن اینه که جامعه انسانی باید بر اساس حب و عشق اداره بشه...

 

خدا سنتش اینه: یکی رو توی یه جمعی نورانی میکنه... میگه اگر نور میخواید این شخص نورانی رو حفظ کنید...

بعد اون شخص نورانی رو هم پنهان میکنه... میگه برای اینکه اون شخص نورانی حفظ بشه، باید تمام اشخاص رو حفظ کنید...

بعد میگیم خب چجوری این همه آدم رو حفظ کنیم؟

اونوقت دستورالعمل میدن: "دین"

 

حالا چون فرصت نیست باز کنم مسئله رو قطعا سوال زیاد پیش میاد...

اما کلیت و محور مطلب اینه که عالم خلقت عالم واسطه هاست... واسطه ها رو جدی بگیریم... موضوع وساطت رو جدی بگیریم...

هیچ اشکالی نداره که من به هر دلیلی مصداق "صغیر" باشم در اون روایت... اگر تنگ نظر نباشم به تمام مواهب اون انسان های کبیر میرسم... اما وقتی قضیه منفی میشه که به اون کبیر حسادت میکنم... یا ازش متنفر میشم... اونوقت هی هر روز تیره تر میشم...

این قضیه اونقدر مهمه که میخوندم علامه شعرانی (واقعا مستحق کلمه علامه بودن ایشون) در وصیت نامه شون به مخاطبان توصیه میکردن که از سوء ظن به افراد بپرهیزید چون ممکنه همون شخص ولی خدا باشه و سوء ظن حتی نادانسته به ولی خدا موجب قساوت قلب میشه...

سبحان الله...

چقدر این موضوع برای خدا اهمیت داره که حتی اگر ندونی شخصی ولی خداست و بهش سوء ظن داشته باشی قلبت تیره میشه...

راستش میشه خیره سر و عجول بود و گفت: بیاااا اینم از عدل خداااا...

اما میشه صبور و اهل تامل و عاقل بود و پرسید: سِرِّ این همه سخت گیری خدا بر سر این موضوع چیه؟

من از همه دعوت میکنم که بیایید به جای اعتراض های بی جهت به این حدیث، به سِرِّ این حدیث فکر کنیم...

خدایا... شما هر عملی اشتباهی که سهوا یا نادانسته انجام بدیم ازش میگذری... اما به این داستان ولی و مومن خودت که میرسی کلا خیییلی قضیه رو سختش میکنی... چرا آخه؟!!!

خوب که دقت کنیم تهش میرسیم به این قصه زیبا که هیچ جامعه بشری مدیریت و معیشت آسوده ای نخواهد داشت مگر اینکه اون جامعه بر اساس حب اداره بشه... تا جامعه ای بر اساس حب اداره نشه... دین در اون جامعه ساری و جاری نخواهد شد... و قوانین جز بر سختی و پریشان حالی اون جامعه نخواهد افزود

و برای اینکه انسانها اهل حب بشن ولی خودش رو پنهان کرده... ستون های امنش رو پنهان کرده...

 

رندان تشنه لب را ... آبی نمیدهد کس

گویی ولی شناسان ... رفتند از این ولایت



عذر خواهی میکنم از تمام دوستانی که در خصوصی پیام دادن... در واتساپ پیام دادن... و مشورتی خواستن یا کمکی خواستن... نتونستم جواب بدم و ممکنه بعد از این هم به این زودی ها فرصت پاسخ گویی پیدا نکنم... تغییراتی در زندگی ام داره اتفاق می افته... که تقریبا هیچ زمانی برام باقی نگذاشت... دعا کنید برام...

به رسم اینکه اگر من صغیر هستم... دلم به کبیری وصله.. و اگر برای من دعا کنید اون کبیر ها از شما پذیرایی خواهند کرد

یا علی و التماس دعا... 

تعبیر جالبی بود، هیچ وقت از این زاویه بهش نگاه نکردم

با اینکه عمیقا معتقد به محترم شمردن نفوس هستم ولی این واکاوی و نگاه به قضیه از دریچه ی ولایت خیلی متفاوت میکنه قضیه رو

هر امری که اتصال و ارتباطش به ولی خدا درک بشه انجامش آسون تر و لذت بخش تر میشه

جامعه ی دیندار خیلی جذابه! ان شاءالله بسازیم همچین جامعه ای رو... 

سلام
بله فقط جذاب نیست... خیلی عاشقانه هست...
برای همین ما...
نه...
امام حسین علیه سلام با تمام عزیزانش در این راه جان خودشون رو میدن...

دوست دارن ما عشق رو تجربه کنیم...

چه قصه شگفت انگیزی خدا برای ما انسانها نوشته...
شنبه ۲۵ مرداد ۹۹ , ۱۰:۱۵ صـــالــحـــه ⠀

با خوندن این مطلب احساس کردم بخش‌هایی از سوره حجرات رو دارید شرح میدید. بلکه روح کلی سوره مبارکه رو.

خیلی عالی بود.

ان‌شاءالله خدا کمکتون کنه در تمام تغییرات جدید و موفق و موید باشید به معنای واقعی کلمه.

الحمدلله...

ما موفقیت و تاییدات الهی رو به تنهایی نمی خوایم...
دوست داریم تمام برادران و خواهران مومن ما هم موفق به معنای واقعی کلمه بشن...

این موفقیت جمعی رو دوست داریم...
چون امام ما و ولی ما دوست دارن ما جمیعا موفق بشیم...

من هم برای موفقیت همه مخاطبان این وبلاگ دعا میکنم...

بحمدالله در زندگی ما همسویی همسرانه که موجوده و بحمدالله جزو صغار هم که هستیم :) فقط خدا کنه ریشۀ سوء ظن ها هم بخشکه که بیشتر از همیشه صغار رو دوست بداریم و بیشتر مشمول نگاه کریمانۀ کریمان باشیم.

البته از چراغ حب هم یه نموره تۀ قلبمون سوسو میزنه ها. اما در طوفان ها و تندبادها افاقه نمی کنه. باشد که روزنۀ استحیایش گشوده تر بشه و چند قطره ای از چشمۀ دین و دین ورزی و دین مداریِ دینداران توی جوی خشکیدۀ ایمانمون جاری بشه :)

 

وفقک الله. پست خوبی بود. سپاس از جناب شما. 

برادر شما که همیشه توی این همسویی همسرانه برای ما الهام بخش و از نمونه ها بودید...
برای ما دعا کنید
خدا شما رو موفق بداره

خیلی عالی بود

برکاتتون روز افزون

ممنون بابت حسن ظن شما...

به همچنین... 
وبلاگ شما هم از وبلاگهای خوب بیان هست که گاهی گذرم می افته و استفاده میکنم...
موید باشید
شنبه ۲۵ مرداد ۹۹ , ۱۳:۵۲ پلڪــــ شیشـہ اے

سپاس بابت به اشتراک گذاشتن این وجدانیات شگفت انگیز.

چه قدر راه هست برای رفتن و رسیدن به این نقطه. به دلی نیاز داره که نگاه توحیدی واسش ملکه شده باشه تا همیشه دریچه ای برای دیدن خوبی ها و نعمتها و زیبایی ها باشه ...

کاش ما هم مصداق این جمله شما باشیم...
کاش لیاقت و سعه اش رو پیدا کنیم:

به دلی نیاز داره که نگاه توحیدی واسش ملکه شده باشه

خدا به وقتت برکت بده جوان

الهی آمین...
قشنگ ترین نظر این مطلب رو شما دادی برادر...
چیزی که واقعا بهش نیاز دارم:
برکت در وقت

این دید بندگی محورتون و عاری از اومانیستی عالیه

موفق باشین ان شاءالله

سلام خوش تیپ...
التماس دعا...

ما کلا نظراتمون قشنگه و کارمون درسته

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan