خانمم صفحاتی رو در اینستا دنبال میکنن که اون خانمها اغلب هم فرزند دارن (دو تا ، سه تا، بعضی ها مثل خانم صادقی هشت ده تا) و هم فعالیت های اجتماعی دارن و هم دانشجو هستن و مدارک تحصیلی شون رو ارتقاء میدن و...
و همه ی این حرفها برای اینه که یکی از پیامهای اصلی شون رو بدن که زندگی و فرزند آوری مانع رشد و پیشرفت نیست...
ببینید ما داریم پیشرفت میکنیم...
دلم میسوزه...
این شاید پیشرفت اجتماعی باشه... اما الزاما رشد نیست...
من خودم انسانی بودم که به شدت میل به تحصیلات دانشگاهی داشتم... و خیلی هم کتابخوان بودم...
اگر خود ستایی نشه دو تا از دوستام که اصلا هم مذهبی نبودن در مقطع کارشناسی ارشد در یکی از زیر گروه های هنر (هر کدوم در رشته ای متفاوت) چندین جلسه با من داشتن سر تبین و فهم برخی از مسائل مرتبط به پایان نامه شون... و از من منبع میگرفتن برای رفرنس دادن...
در حالی که من به قول دوستم فوق لیسانس نبودم... فوقش لیسانس بودم...
منِ عاشق تحصیل، که حتی توی صحبت هایی که قبل از عقد با خانمم داشتیم گفته بودم من تحصیل رو رها کنم آدم سالمی باقی نمی مونم...تحصیل هویت منه...
منِ عاشق تحصیل با اهداف کاملا اجتماعی و سیاسی و دینی، مدتیه به این نتیجه رسیدم رسالتم تربیت درست فرزندانم هست و قدرت دادن به همسرم...
همسرم باید قدرتمند بشه چون هم خودش ابد در پیش داره و خودسازی برای انسان هایی که قدرتمند نباشن کار غیرممکنی یا بسیار دشواری هست...
هم باید قدرتمند باشه چون مادر بچه هام هست و این بچه ها رو برای پیری و کوری خودم نیاوردم... برای همون اهداف دینی و اجتماعی و سیاسی ام آوردم...
به لطف خدا هر چی توی ماههای اخیر سر این قدرتمند کردنه موفق بودم... اثرش رو توی زندگیم دیدم... جو خونه شادتر شد... امید در خونه افزایش پیدا کرد... استقامت در مقابل سختی ها بالاتر رفت و...
چند روز پیش به خانمم میگفتم بهتره اهداف دنیایی مون رو کوچیکترش کنیم ، سهل الوصول ترش کنیم... هر چی این اهداف بزرگتر باشن یعنی من باید به درآمد بیشتری فکر کنم و این یعنی باید کمتر کنار شما باشم...
و دور بودن من از شما عوارضش قابل جبران نیست اما خونه ی کوچیکتری که در سالهای آینده بدست میاریم عوارض خاصی نداره...
ضمن اینکه من هر چقدر درآمدم بیشتر بشه باید دست دهشم به بیرون هم بیشتر بشه و این باز هم یعنی وقت بیشتری برای بیرون گذاشتن در حالی که توی این مقطع تو و بچه ها بیشتر به حضور من نیاز دارین... اونم نه برای خوش گذرانی... برای همون اهداف اجتماعی و دینی و سیاسی...
راستش خیلی پیامی که این صفحات دارن صادر میکنن پیام دقیقی نیست...
خدشه دار هست...
کاش این خانمها و این صفحات مجازی میتونستن به جای درس و دانشگاه و مدارک و شغلشون ، به عنوان سند پیشرفت در کنار همسر و فرزند داری، درک و تفقه خودشون رو از مسائل به شکل هنرمندانه ای بیان میکردن و اصلا دانشگاه و شغل و مدرکشون رو کلا بروزی نمیدادن یا به حاشیه میبردن...
این خیلی تبلیغ خالصانه تری بود...
اما خب چه کنیم...
صدق و اخلاص متاعی هست که توی هر دکانی پیدا نمیشه...
- يكشنبه ۲۲ خرداد ۰۱