مطالب قبلی فقط اسمش فکر و ذکر نبود... اما ادامه همون فکر و ذکر بود... این هم یه روش هست برای اینکه ذهن دچار عادت نشه... و خیلی هم مفیده...
توی مطالب فکر و ذکر گفته بودیم فکر به تنهایی و اصالتا، عامل فهم نیست... همون طور که چشم ظاهری ما به تنهایی عامل دیدن نیست...
یادمه توی مطالعات طبی نظر برخی قدمای طب سنتی رو در مورد نحوه دیدن چشم بررسی میکردیم... غالبا بحث انعکاس نور از اشیاء به چشم و سیستم سلسله اعصاب تا مغز رو با تغییراتی جزئی بیان میکردن... اما بحث حول همین موضوعات میگشت... تفاوت هایی بود اما کلیت همین بود...
در انتهای بررسی رسیده بودیم به نظر علامه حسن زاده در مورد "چگونگی دیدن"... به اصطلاح سنتی ها "تَشتَکم پرید" (تشتک به کلاه کوچکی میگفتن که شبیه تشت بود و بر سر میذاشتن)
فرمایش ایشون (نقل به مضمون) این بود: اون بحث انعکاس نور و سلسله اعصاب در جایگاه خود درست هست اما همه فرع هستن و اصل این است که نفس مطابق آنچه در بیرون وجود دارد در درون خود انشاء میکند و انشائات خود را مشاهده میکند... سبحان الله...
و حالا متوجه میشیم برخی عرفا چطور بدون اینکه سرشون رو برگردونن عقب پشت سر خودشون رو هم میدیدن... یا اینکه کور مادرزاد خواب میبینه اما در خوابش تصویر هم میبینه... چون اون بحث انعکاس نور و سلسه اعصاب یه فرع و ابزار بود...
مثال راحت ترش میشه اینکه کسی که کودک هست و تازه راه افتاد باید دستش رو بگیری... نیاز به کمک داره برای راه رفتن... لذا کمک ما برای راه رفتن اون ، عامل اصلی راه رفتن اون کودک نیست... اون اگر قوی بشه میتونه بدون کمک هم راه بره... (این یک مثال بود... به جان و اصلِ مثل توجه بشه...)
حالا برگردیم به فکر... فکر از اون جهت که یک پوسته منطقی داره عامل اصلی فهم نیست... بلکه از اون جهت که یک نوع "توجه" نفس ناطقه هست و یک نوع اراده کردنِ نفس هست ، یک نوع جهد و سعی و تلاش نفس هست، عامل فهم میشه...
به کلمه "توجه" دقت کنید... از کلمه "وجه" میاد... وجه شما در جسم شما کجای شما میشه؟
صورت شما میشه درسته؟
صورتتون رو به سمت کسی بگیرید یعنی وجه تون و توجهتون رو به سمتش گرفتید (در ظاهر)
صورت چه مشخصه ای داره که شده وجه ظاهر انسانها؟
از هفت یا هشت قوای ادراکی به غیر از لامسه بقیه شون فقط در سر یا صورت انسان وجود داره... لامسه هم در کل بدن وجود داره... در صورت به شکل خیلی لطیف تری وجود داره... مثل قدرت لمس لبها... یا چشم که لطیف ترین قدرت لامسه رو داره...
پس به یک معنا وجه همون قدرت ادراک انسان هست... وجه رو به سمتی گرفتن یعنی ادراک رو به همون سمت گرفتن...
جالبه در دعای توسل هم میخوایم با "توجه" (توجهنا) به سمت اهل بیت مشکلمون رو حل کنیم... در واقع مرسومه که مجهولات و مشکلاتی که از نظر ما بزرگ هست رو با توجه به سمت اهل بیت میخوایم برطرف کنیم...
دلیل علمی نداره؟... صرفا تعبدی هست؟
این مسئله کاملا علمی هست... خوبه روش تفکری داشته باشیم...
تفکر از اون جهت که یک "توجه" هست در اون فهم و نور ایجاد میشه... بستگی داره وجه ما در تفکر به کدوم سمت باشه... به همون میزان فهم و نور ایجاد میشه...
میتونم فلسفی تر ادامه اش بدم... و بگم چطور باید وجه رو به جهت بالا و آسمان گرفت برای حل مجهول و مشکل... به جای اینکه وجه به سمت پایین باشه...
اما شرح بیشترش باشه برای کسانی که طلب میکنن...
ولی روان تر و کلی ترش میشه همون مطلب قبلی من...
یعنی اگر "قدرت" تفکر در کنار اضطرار دائم و واقعی به حق متعال و ائمه هدی و اهل بیت نباشه ، وجه نفس انسان به سمت آسمان (منظور، آسمان درون هست) نخواهد شد... بی شک متفکرینی که اضطراری به درگاه الهی ندارن طبق آیه قران ارتزاق خواهند داشت اما "اکل مِن تحت ارجلهم" جهت ارتزاقشون هست...
و اهل اضطرار همون تفکر رو دارن اما رزقشون طبق آیه قرآن "اکل من فوقهم" هست... از آسمان درونشون بهشون عنایت میشه...
جا انداختن این مسئله قدری سخته... اگر کسانی تمایل دارن مفصل تر بدونن میتونم یه جلسه سخنرانی رو بهشون معرفی کنم...
الحمدلله رب العالمین
- يكشنبه ۲۴ فروردين ۹۹